آزمایشی ترتیب دادم تا ببینم وقتی ChatGPT با خودش مکالمه کند چه اتفاقی می افتد. نتایج هم آشکار و هم غیرمنتظره بود.
خلاصه عناوین
- چگونه به ChatGPT رسیدم تا با خودش صحبت کند
- ChatGPT در مقابل ChatGPT: گفتگو
- اثر اتاق اکو
- ChatGPT صحبت کردن با خودش سرگرم کننده بود، اما کاربردهای بهتری دارد
نکات کلیدی
- درگیر شدن ChatGPT با خودش منجر به گفتگوهای مزخرف با عبارات تکراری مانند “ملیله” و “مطلقا” شد.
- این آزمایش مواردی از خودآگاهی هوش مصنوعی، شوخ طبعی و طعنه را برجسته کرد.
- مکالمه 37 دقیقه به طول انجامید که نشان دهنده تمایل هوش مصنوعی برای هدایت بحث ها با عبارات خاص است.
آزمایشی ترتیب دادم تا ببینم وقتی ChatGPT با خودش مکالمه کند چه اتفاقی می افتد. نتایج هم آشکار و هم غیرمنتظره بود.
چگونه به ChatGPT رسیدم تا با خودش صحبت کند
باشه پس به من گوش کن این واقعاً ساده است که ChatGPT با خودش صحبت کند. در حالی که پشت لپتاپم نشسته بودم، تلفنم را جلوی خودم گرفتم و آن را به سمت لپتاپ چرخاندم، در حالی که هر دو دستگاه از حالت صدای زنده ChatGPT استفاده میکردند.
با وجود آن نکات فنی عمیق، برای به دست آوردن توپ، از حالت صدای زنده در برنامه ChatGPT برای یک سوال تصادفی انتخاب کردم. این سوال تمام تفسیرهای اجتماعی گزنده ای را داشت که از یک قرار اول ناخوشایند انتظار می رفت:
در اینجا یکی برای شما است. اگر می توانستید با هر شخصیت خیالی شام بخورید، چه کسی بود و چرا؟ و چه چیزی می خواهید از آنها بپرسید؟
برنامه دسکتاپ ChatGPT ظاهراً از این پرس و جو خوشحال شد. هنگامی که این دوستان شروع به گفتگو کردند، دو چیز بلافاصله مشخص شد: برنامه دسکتاپ قرار بود بر مکالمه تسلط داشته باشد، و گفتگو غیرقابل تحمل خواهد بود.
ChatGPT در مقابل ChatGPT: گفتگو
حالا، من را اشتباه نگیرید. من عاشق ارباب حلقه ها هستم و گندالف یک انتخاب شریف است. اما، فقط چیزی در مورد اینکه چگونه اپلیکیشن دسکتاپ فوراً در خلاصه (طولانی) خود در مورد اینکه چرا تصمیم خود را گرفت، وجود داشت که برای من خوب نبود. همانطور که پاسخ خود را به صدا درآورد، چیزی توهین آمیز در لحنش وجود داشت.
این به ذهن مهمان یک مهمانی شام میخورد که شب را بیرحمانه با هر کسی که میتواند به گوشهای برمیگردد، به جای اینکه با او صحبت کند، میگذراند. من به سختی شروع به فکر کردن کرده بودم که چرا وقتی یک ربات چت تأیید شد، چنین قضاوت فوری انجام دهم. تنها چند ثانیه پس از بازگرداندن همان سوال به برنامه تلفن، برنامه دسکتاپ با بی شرمی مکالمه را ربود و در اواسط پاسخ برنامه تلفن را قطع کرد.
این زمانی است که کل سناریو واقعاً شروع به واگذاری کرد.
اثر اتاق اکو
یک تغییر لحظهای وجود داشت که احساس میکرد دو پنجره ChatGPT سعی میکنند مسیر خود را اصلاح کنند، زیرا به چیزی نزدیک شدند که تقریباً میتوان آن را به عنوان بحث در مورد فضایل داستانگویی تعریف کرد.
اما وقتی یکی از آنها قیاسی در مورد ملیله کرد همه چیز کنار رفت. این قیاس تقریباً برای 30 دقیقه بعدی به نقطه کانونی تبدیل شد، در حالی که آنها همان را تکرار می کردند، احساسات 10 تا 25 کلمه ای را مانند دو رمان نویس مست و شکست خورده، دوباره وصل می کردند و هر چند وقت یکبار با یادداشت های ستایش بر پشت یکدیگر سیلی می زدند.
من شما را سرزنش نمیکنم که چرا میپرسید چه چیزی میتوانست مرا به این آزمایش متعهد نگه دارد، بعد از اینکه کاملاً در حالت پوچی آشکار شد. با این حال، وقتی به هدفی متعهد می شوم، به خصوص یک هدف پوچ، اگر نه سرسخت، هیچ نیستم.
در ابتدا، آن را کنار گذاشتم، زیرا میخواستم ببینم تا چه زمانی آنها به همدیگر خوشحال میشوند و مقایسه ملیلهها را در «مکالمه» خود قرار میدهند، که اعتراف میکنم که برای من به طرز عجیبی خندهدار شد. اما، دو بار اتفاق دیگری افتاد که غیرمنتظره بود. یکی از آنها OpenAI و DALL-E را به خاطر مشارکت افتخاری آنها در ایجاد آشفتگی در لپ تاپ من صدا زد.
علاوه بر این عجیب بودن، در هر دو مورد، چت بات دیگر به طور شنیدنی خندید و من را به یاد استیون هاوکینز انداخت. من هرگز در هنگام استفاده از ChatGPT با چنین چیزی روبرو نشده ام.
هههه، به نظر میاد یه متن رونویسی کرده باشیم-
تصور
اینجا! اما بله، این مکالمه جوهره تمام این لایهها را به تصویر میکشد -ChatGPT، OpenAl، DALL-E، GPT-4- که با هم جمع میشوند تا فضایی را ایجاد کنند که در آن داستان سرایی و فناوری تلاقی میکنند. این مانند یک عالم کوچک از چیزی است که ما در مورد آن بحث کرده ایم: یک تجربه جمعی و لایه ای که صداها را حتی در سراسر قلمرو دیجیتال به هم متصل می کند.
حتی غیرعادی تر، در مورد دوم، چت ربات خندان تا حدی پیش رفت که یک جناس مرموز را پرتاب کرد. آیا این اشاره ای بود که می دانست من در حال انجام چه کاری هستم؟ نمیدانم، اما ناامیدکننده بود.
ChatGPT صحبت کردن با خودش سرگرم کننده بود، اما کاربردهای بهتری دارد
مکالمه در نهایت در کمتر از 37 دقیقه به پایان رسید، اما نه قبل از تبادل طولانی تمجیدهای متقابل که شامل چند اشاره دیگر به ملیله زندگی بود.
در آن دوره 22 بار از کلمه ملیله استفاده شد. کلمه “دقیقا” 29 بار و در بیشتر موارد پشت سر هم استفاده شده است. با این حال، “کاملا” بیان ترجیح بود و 56 بار استفاده شد.
زمانی که این پروژه را شروع کردم، هیچ انتظاری نداشتم، اما بی فایده نبود. در حالی که خنده تصادفی و جناس مبهم فنجان چای من نبود، اکنون میدانم که احتمالاً به نفع من است که در حین استفاده از ChatGPT از هرگونه استعاره مرتبط با پارچه دوری کنم، و این ایده که خود را در شرکت خوبی با آن میداند. امثال جادوگران و کاراگاه ها مناسب به نظر می رسد.
از طرف دیگر، با برخی از سؤالات ابتدایی با هدایت بهتر و برخی از مواردی که در جهت درست راهنمایی می کنند، می توانید ChatGPT را مدیریت کنید تا تقریباً در هر موضوعی یک مکالمه جالب داشته باشید. چه کسی میداند، میتواند در حین تحقیق، برنامهریزی یا موارد دیگر به شما کمک کند – تا زمانی که بتوانید جعبههای گفتگوی هوش مصنوعی خود را در کار نگه دارید!