آیا تا به حال فناوری هایی را خریداری کرده اید که به سختی از آن استفاده می کنید؟ یا بدتر، چندین دستگاه که یک کار را انجام می دهند؟ من این را به سختی یاد گرفتم، به لطف چند خرید که هیجان انگیز به نظر می رسید اما در نهایت گرد و غبار را در کشو جمع می کرد.
خلاصه عناوین
- من به ندرت نسخه های نسل اول را می خرم
- من بررسی های مستقل را بررسی می کنم
- من آن را با آنچه قبلاً دارم مقایسه می کنم
- از خودم می پرسم، “در واقع چه زمانی از این استفاده کنم؟”
- من در دسترس بودن قطعات و خط مشی بازگشت را بررسی می کنم
- من زمان پاسخگویی به خدمات مشتری را بررسی می کنم
آیا تا به حال فناوری هایی را خریداری کرده اید که به سختی از آن استفاده می کنید؟ یا بدتر، چندین دستگاه که یک کار را انجام می دهند؟ من این را به سختی یاد گرفتم، به لطف چند خرید که هیجان انگیز به نظر می رسید اما در نهایت گرد و غبار را در کشو جمع می کرد.
اکنون، من تلاش آگاهانهای میکنم تا فناوریهایی را که در واقع استفاده میکنم از ترفندهای زرق و برقآمیز که در نهایت باعث هدر دادن پول میشوند، جدا کنم.
1 من به ندرت نسخه های نسل اول را می خرم
یکی از بزرگترین قوانین من این است که من تقریباً هرگز یک محصول نسل اول نمی خرم. برندها معمولاً آنها را به عنوان پیشگامانه به بازار عرضه می کنند، و زود پریدن وسوسه انگیز است. اما دریافتهام که نسخههای نسل اول اغلب با اشکال، ویژگیهای از دست رفته یا نقصهای طراحی همراه هستند که آنها را بهطور باورنکردنی پایینتر از مدلهای نسل بعدی میکند.
یک مثال خوب سامسونگ گلکسی فولد اصلی است. هنگامی که برای اولین بار راه اندازی شد، صفحه نمایش تاشو آن به عنوان آینده گوشی های هوشمند به بازار عرضه شد. با این حال، کاربران اولیه به سرعت مشکلاتی را در مورد دوام صفحه نمایش و قابلیت اطمینان لولا کشف کردند که سامسونگ در مدل های بعدی به آن پرداخت.
انتظار برای نسل دوم یا سوم به این معنی است که من یک محصول صیقلی تری دریافت می کنم و از پرداخت هزینه برای آزمایش ایده های جدید برند اجتناب می کنم.
2 من بررسی های مستقل را بررسی می کنم
قبل از خرید هر چیزی، همیشه نظرات منابع مستقل را بررسی می کنم. وبسایتهای برند و صفحات رسانههای اجتماعی مملو از عکسهای پر زرق و برق و گواهیهای درخشان هستند، اما بررسیهای مستقل چشماندازی منطقیتر ارائه میدهند.
بررسیهای مستقل اغلب جنبههایی را پوشش میدهند که ممکن است برندها به آنها توجه کنند، مانند مشکلات سازگاری، سهولت استفاده، یا نحوه عملکرد یک محصول در طول زمان. با این بینش ها، بهتر می توانم تشخیص دهم که آیا این فناوری ارزشش را دارد یا بازاریابی هوشمندانه ای که در بسته بندی های براق پیچیده شده است. من همچنین مطمئن می شوم که نظرات بیش از یک منبع را بررسی می کنم تا بدانم آیا بررسی یک محصول قابل اعتماد است یا خیر.
3 من آن را با آنچه قبلاً دارم مقایسه می کنم
وقتی یک ابزار جدید توجه من را جلب می کند، از خودم می پرسم: “این چه کاری انجام می دهد که دستگاه های فعلی من نمی توانند انجام دهند؟” جذب یک ویژگی جدید آسان است، اما اگر واقعاً تجربه من را افزایش ندهد یا مشکلی واقعی را حل نکند، احتمالاً ارزش ارتقا را ندارد.
به عنوان مثال، دستگاه های خانه هوشمند را در نظر بگیرید. جایگزین کردن گجتهای قدیمی با نسخههای «هوشمندتر» وسوسهانگیز است، اما اگر تفاوت در عملکرد قابل توجه نباشد، اغلب فقط پول هدر میرود. در بیشتر موارد، چسبیدن به چیزهایی که دارم در کیف پولم راحتتر است و من را از شلوغ کردن خانهام با فناوریهای غیرضروری باز میدارد.
4 من از خودم می پرسم: “در واقع چه زمانی از این استفاده کنم؟”
گاهی اوقات، یک محصول سرگرم کننده یا راحت به نظر می رسد، اما وقتی به این فکر می کنم که چگونه در برنامه روزانه من قرار می گیرد، متوجه می شوم که ممکن است بیشتر تازگی داشته باشد تا ضروری. پرسیدن، “در واقع چه زمانی از این استفاده کنم؟” به من کمک میکند از خرید فناوریهایی که جالب به نظر میرسند، اما برای سبک زندگی من کاربردی نیستند، اجتناب کنم.
مثالی که به ذهن می رسد پروژکتورهای قابل حمل است. آنها بهعنوان مینی سینمای قابل حمل به بازار عرضه میشوند و تصور شبهای فیلم در فضای باز یا پخش خود به خودی را در هر مکانی آسان میکنند. اما در واقع، من احتمالاً فقط یک یا دو بار در سال از آن استفاده خواهم کرد، اگر چنین باشد. بنابراین، وقتی میتوانم از تلویزیون یا لپتاپم برای آن شبهای گاه به گاه فیلم استفاده کنم، صرف چند صد دلار برای آن معنا ندارد.
5 من در دسترس بودن قطعات و خط مشی بازگشت را بررسی می کنم
یکی دیگر از ملاحظات اصلی برای من، در دسترس بودن قطعات است، به خصوص با فناوری های پیچیده تر یا برتر. برخی از گجتها ممکن است در ابتدا عالی به نظر برسند و کار کنند، اما اگر به قطعات خاصی نیاز داشته باشند که به راحتی قابل تعویض نباشند، یک مشکل جزئی میتواند به یک هزینه بزرگ تبدیل شود.
من این را با یک گوشی هوشمند قدیمی یاد گرفتم. وقتی صفحه نمایش ناگهان از کار افتاد، متوجه شدم که جایگزینی برای مدل خاص من در دسترس نیست. به جای یک تعمیر ساده و ارزان، یک دستگاه غیرقابل استفاده برایم باقی ماند. اکنون، هر زمان که به چیزی مانند تلفن هوشمند، لپتاپ یا حتی ساعتهای هوشمند نگاه میکنم، بررسی میکنم که آیا قطعات معمولی مانند صفحهنمایش یا باتریها به راحتی در دسترس و مقرون به صرفه هستند یا خیر.
مارکهایی که قطعات را در دسترس قرار نمیدهند ممکن است گزینههای تعمیر محدودی نیز داشته باشند، به این معنی که من باید برای هر گونه تعمیر و به هر قیمتی که آنها تصمیم میگیرند به آنها تکیه کنم. من همیشه قبل از زدن دکمه “خرید” سیاست بازگشت را بررسی می کنم. یک پنجره بازگشت جامد می تواند نجات دهنده باشد، به خصوص با فناوری هایی که ممکن است آنلاین عالی به نظر برسد یا به نظر برسد اما انتظارات حضوری را برآورده نمی کند.
داشتن یک خط مشی بازگشت روشن مانند یک شبکه ایمنی است – به من اعتماد به نفس می دهد تا چیزهای جدید را بدون نگرانی از گیر افتادن در مورد چیزی که کار نمی کند امتحان کنم.
6 من زمان پاسخگویی خدمات مشتری را بررسی می کنم
خدمات مشتری ممکن است پر زرق و برق ترین بخش خرید نباشد، اما وقتی صحبت از فناوری به میان می آید، می تواند باعث ایجاد یا شکست تجربه شود. قبل از خرید، سعی میکنم با خواندن نظرات یا حتی پاسخ دادن به یک سوال، بفهمم پشتیبانی مشتری یک برند چقدر پاسخگو و مفید است. این به من ایده خوبی می دهد که در صورت نیاز به کمک پس از خرید، چه چیزی را باید انتظار داشته باشم.
اگر ترموستات متصل به Wi-Fi یا بلندگوی هوشمند من مشکل دارد، میخواهم بدانم که پشتیبانی فقط یک تماس یا چت سریع است. یک تیم خدمات مشتری کند یا بی پاسخ، یک پرچم قرمز است زیرا معمولاً نشان می دهد که برند ممکن است به طور کامل روی تجربه کاربری طولانی مدت سرمایه گذاری نکند.