خبر و ترفند روز

خبر و ترفند های روز را اینجا بخوانید!

چگونه عادات بازی من در طول چهار دهه تغییر کرده است

من از زمانی که یادم می آید مشغول بازی هستم. و با توجه به اینکه به 50 سالگی نزدیک می شوم، این مدت زمان زیادی است. همانطور که ممکن است انتظار داشته باشید، عادات بازی من در طول چندین دهه ای که بازی می کردم تغییر کرده است. و به روش های نسبتاً شگفت انگیزی نیز.

خلاصه عناوین

  • من دیگر از یک چالش لذت نمی برم
  • من به عنوان یک رفتار بازی می کنم (اما سرگرمی های دیگری دارم)
  • من گهگاهی آنلاین بازی می کنم (و از آن لذت می برم)
  • من کمتر از همیشه به تصاویر بصری اهمیت می دهم
  • من هرگز بازی ها را به قیمت تمام شده نمی خرم
  • من بازی های ویدیویی را به عنوان یک فرم هنری قانونی می بینم
  • من دیگر نیازی به تمام کردن یک بازی ندارم

من از زمانی که یادم می آید مشغول بازی هستم. و با توجه به اینکه به 50 سالگی نزدیک می شوم، این مدت زمان زیادی است. همانطور که ممکن است انتظار داشته باشید، عادات بازی من در طول چندین دهه ای که بازی می کردم تغییر کرده است. و به روش های نسبتاً شگفت انگیزی نیز.

خانواده من در ابتدا یک آتاری 800 داشتند (که در سال 1979 منتشر شد)، و من ساعات زیادی را با بازی پنگ روی آن گذراندم. سپس روی رایانه های شخصی و حداقل یک کنسول از هر نسل بعدی بازی کردم. و در حالی که من در حال حاضر هنوز از PS4 استفاده می کنم، فعالانه در حال بررسی پرش به PS5 هستم.

این به من بینشی می دهد که چگونه بازی در چند دهه اخیر تغییر کرده است و چگونه عادات من با تکامل صنعت تغییر کرده است.

1 من دیگر از یک چالش لذت نمی برم

یک گیمر رایانه شخصی که در تلاش برای شکست دادن یک بازی ویدیویی است

به عنوان یک گیمر جوان تر، چیزی جز انجام یک بازی دشوار را دوست نداشتم. ساعت‌ها صرف مهارت‌هایم می‌کردم تا بتوانم بازی را شکست دهم، صرف نظر از اینکه به چه ژانری تعلق دارد. تا آنجا که به من مربوط می شد، این من بودم در مقابل توسعه دهنده، و نمی توانستم اجازه دهم طراحی سطح خشمگین آنها مرا شکست دهد.

اکنون، به عنوان یک گیمر بالغ، علاقه ای به انجام بازی های دشوار نیز ندارم، چه رسد به اینکه تا زمانی که آنها را شکست دهم، از خود دور باشم. این بدان معناست که من به بازی‌های Soulslike مانند Bloodborne یا پلتفرم‌های خسته‌کننده مانند Cuphead نزدیک نمی‌شوم و در عوض بازی‌های ورزشی را در Easy انجام می‌دهم. اساساً، من اکنون بازی‌های ویدیویی را برای استراحت انجام می‌دهم، به این معنی که از بازی‌هایی که به دلیل سطح دشواری‌شان احتمالاً من را ناامید می‌کنند دوری می‌کنم.

مطلب مرتبط:   نحوه فعال کردن اشتراک گذاری بازی در پلی استیشن 5

2 من به عنوان یک رفتار بازی می کنم (اما سرگرمی های دیگری دارم)

در دوران نوجوانی، بازی سرگرمی اصلی من بود و هر هفته ساعت های زیادی را صرف انجام آن می کردم. اما همانطور که بزرگتر شدم، سرگرمی های جدیدی کشف کردم، و این سرگرمی ها اکنون برای جلب توجه من رقابت می کنند. از خواندن کتاب و تماشای فیلم گرفته تا بیرون رفتن برای یک غذای خوب و نوشیدنی با دوستان.

همچنین این واقعیت وجود دارد که به عنوان یک بزرگسال، مسئولیت‌های بیشتری وارد می‌شوند. بدیهی است که کار، مانند خانواده، دوستان، و کارهای روزمره مرتبط با نگهداری از خانه، زمان زیادی را می‌گیرد. همه اینها به این معنی است که بازی به یک رفتار گاه به گاه تنزل یافته است. این بدان معنا نیست که از آن لذت نمی برم، اما اکنون به طور کلی بخش کوچکتری از زندگی من است.

3 I بازی آنلاین گاهی اوقات (و از آن لذت می برم)

یک گیمر خندان در حال بازی آنلاین

من احتمالاً قبل از اینکه اکثر افرادی که این مقاله را می‌خوانند، آنلاین بازی کرده‌ام. از Quake II در رایانه شخصی گرفته تا Chu Chu Rocket در Dreamcast، من از آن تلاش های اولیه در بازی های آنلاین لذت بردم. اما پس از آن، زمانی که بازی های آنلاین واقعاً شروع به کار کردند و همه مصمم بودند که به هر وسیله ای که لازم بود برنده شوند، علاقه ام را از دست دادم – به خصوص وقتی بچه های آن طرف دنیا شروع به پرتاب فحاشی به سمت من کردند.

در حال حاضر، من گاهی اوقات به صورت آنلاین سرمایه گذاری می کنم، و وقتی این کار را انجام می دهم از آن لذت می برم. اما من مراقب انواع بازی‌هایی هستم که برای بازی انتخاب می‌کنم و به محض اینکه از ترول‌های فوق‌الذکر ناراحت شدم، از سیستم خارج می‌شوم. به احتمال زیاد من به تنهایی در حالت کمپین یک بازی بازی کنم، اما اگر وارد بازی چندنفره آنلاین شوم، می‌خواهم از آن لذت ببرم تا تحمل کنم.

مطلب مرتبط:   5 دلیلی که چرا بازی Cross-Platform بازپس از صنعت بازی دارد

4 من کمتر از همیشه به تصاویر بصری اهمیت می دهم

وقتی در دهه‌های 90 و 00 هر روز بازی می‌کردم، بازی‌های ویدیویی با سرعتی باورنکردنی در حال پیشرفت بودند. و هنگامی که یک کنسول نسل بعدی خریداری کردید، تفاوت در کیفیت گرافیک به طور قابل توجهی به جلو جهش کرد. ما از کنترل یک لارا کرافت زاویه دار و پیکسلی در عرض چند سال به ناتان دریک با ظاهری واقع گرایانه رسیدیم.

اکنون، پیشرفت‌های بصری در بین نسل‌ها کمتر مشهود است تا جایی که دیگر اهمیتی نمی‌دهم. بنابراین، اگر یک بازی خوب باشد، بصری آن اهمیت کمی دارد. مطمئناً، همه ما عاشق دیدن خورشید در حال عبور از درختان در Red Dead Redemption 2 هستیم، اما من به همان اندازه خوشحالم که یک بازی مستقل با حال و هوای کاملاً یکپارچهسازی با سیستمعامل بازی می‌کنم.

به همین دلیل است که PS5 Pro بسیار ضعیف است، زیرا بهبود فرضی در بصری آنقدرها هم چشمگیر نیست.

5 من هرگز بازی ها را به قیمت تمام شده نمی خرم

انبوهی از بازی های قدیمی پلی استیشن

برای 10 تا 15 سال، من کاملاً خوشحال خواهم بود که قیمت کامل یک بازی را در روز اول عرضه آن بپردازم. به مغازه‌ها می‌رفتم (چون خرید آنلاین واقعاً هنوز چیزی نبود)، پول نقدم را تحویل می‌دادم، و با هیجان به خانه می‌رفتم تا بازی را انجام دهم که به‌تازگی پولی را که به سختی به دست آورده‌ام را روی آن خرج کرده بودم.

اکنون، با توجه به اینکه بازی‌های AAA جدید برای خرید یک دست و پا هزینه دارند، من به سادگی با آنها کار نمی‌کنم. من چند ماه پس از انتشار بازی‌های متعلق به خود را می‌خرم یا منتظر می‌مانم تا فروش دیجیتالی شروع شود. اساساً، چیزهای دیگر اولویت بیشتری نسبت به یک بازی 70 دلاری دارند که ممکن است فقط برای چند ساعت در آخر هفته بازی کنم.

مطلب مرتبط:   نینتندو سوییچ شما به اینترنت وصل نمی شود؟ در اینجا چه باید کرد

6 من بازی های ویدیویی را به عنوان یک فرم هنری قانونی مشاهده می کنم

بازی های ویدیویی اولیه به عنوان یک امر بیهوده تلقی می شدند. چیزی که بچه ها را برای چند ساعت مشغول نگه دارد. و من حتی به عنوان یک گیمر، همان دیدگاه اولیه را نسبت به آنها داشتم. بازی‌های ویدیویی نمی‌توانستند با فیلم‌های هنری، نمایش‌های تلویزیونی نمایشی و رمان‌های حماسی رقابت کنند و به عنوان یک هنر در نظر گرفته نمی‌شدند.

با این حال، این دیگر صدق نمی کند، زیرا برخی از بازی ها این سرگرمی را به یک شکل هنری مشروع ارتقا می دهند. امثال Journey، Firewatch، The Stanley Parable و Shadow of the Colossus بیشتر از مجموع اجزای آنها هستند، با معنای عمیق تری که آنها را به عنوان هنر تعریف می کند.

7 من دیگر نیازی به تمام کردن یک بازی ندارم

سبک یکپارچهسازی با سیستمعامل Game Over روی صفحه نمایش

در دوران نوجوانی و فراتر از آن، به سادگی مجبور بودم بازی را که انجام می‌دادم به پایان برسانم. خواه این به معنای تکمیل هر سطح، جمع آوری هر مجموعه، یا به سادگی رسیدن به پایان داستان اصلی باشد. ایده تسلیم شدن در نیمه راه هرگز به ذهنم خطور نکرد مگر اینکه بازی وحشتناکی بود.

حالا برای سرگرمی بازی های ویدیویی انجام می دهم. و این بدان معناست که هر طور که می‌خواهم وارد و خارج شوم و اصلاً نگران تکمیل همه چیزهایی که بازی ارائه می‌کند نباشم. من همچنان برای رسیدن به پایان یک بازی مبتنی بر داستان تلاش خواهم کرد، اما حتی در آن زمان، هرگز به دنبال یک کامل شدن 100٪ نیستم.

در حالی که عادات بازی من در طول سال ها تکامل یافته است، عشق من به این سرگرمی هرگز تزلزل نکرده است.

بازی یک شکل هنری فراگیر است که می تواند شما را به روش های مختلف به چالش بکشد. بازی کردن بیشتر از تماشای فیلم است، اما به قدرت مغز کمتری نسبت به خواندن کتاب نیاز دارد. بنابراین، در حالی که نگرش من به بازی و روش‌های مشارکت در این سرگرمی خاص تغییر کرده است، بازی‌های ویدیویی همچنان انتخاب خوبی هستند که باید به همه توصیه کنید.