دنیای اندروید مملو از نوآوری های پیشگامانه و دستگاه های پیشرفته است. اما ترفندهای زیادی نیز وجود دارد که کار نمی کنند.
به راحتی می توان فراموش کرد که فناوری که امروز از آن لذت می بریم محصول سال ها نوآوری است. در حالی که برخی از ایده ها در آزمون زمان مقاومت می کنند، اکثر آنها به دلیل کمبود منابع، تخصص ناکافی، ناآگاهی از نیازهای مصرف کننده یا صرفاً مدیریت ضعیف به سطل زباله می روند.
دلیل هرچه باشد، این تلاشهای ناموفق به آموزش درسهای ارزشمند کمک میکنند و به شرکتهای فناوری اجازه میدهند تا محصولات بهتر، سریعتر و کاربرپسندتری برای همه ما ایجاد کنند. با توجه به این پیشرفت، اجازه دهید نگاهی به برخی از عجیبترین شکستهای اندرویدی دهه گذشته بیندازیم.
1. نمایشگرهای پیچیده
یکی از عجیبترین طراحیهای گوشیهای هوشمند در تمام دوران باید شیائومی Mi Mix Alpha باشد. این دستگاه در سال 2019 به عنوان یک تلفن مفهومی معرفی شد – زمانی که OEM ها به طور فزاینده ای لبه های صفحه نمایش خمیده را روی تلفن خود قرار می دادند.
صفحه نمایش پیچیده در Mi Mix Alpha به نوعی شبیه یک نسخه سریع به جلو از آن روند است. به جای محدود شدن به جلو، نمایشگر تا پشت گوشی ادامه مییابد و تجربه تقریباً تمام صفحه را به شما میدهد.
اگرچه این گوشی بسیار آینده نگر به نظر می رسد، اما بسیار غیرعملی است. به عنوان مثال، داشتن یک صفحه نمایش در پشت به نوعی بیهوده است زیرا شما در هر زمان فقط به یک طرف تلفن نگاه خواهید کرد. و اگر زمانی گوشی را رها کنید، احتمالاً به دلیل انعطاف پذیری و در نتیجه ضعیف بودن شیشه، کل صفحه نمایش فوراً شکسته می شود. همچنین صفحه نمایش بیشتر به معنای مصرف بیشتر باتری است.
و فراموش نکنیم که تعمیر چنین دستگاهی احتمالاً یک کابوس نیست. ما می توانیم ادامه دهیم، اما شما این ایده را دریافت می کنید.
2. طرح های مدولار
ایده پشت تلفن های ماژولار نوعی نبوغ بود. به جای خرید یک دستگاه جدید، تلفن های ماژولار به شما این امکان را می دهند که اجزای خراب یا کمتر مفید را با قطعات جدید تعویض کنید. از نظر تئوری می توانید تلفن رویایی خود را به این روش بسازید، در حالی که در این فرآیند زباله های الکترونیکی کمتری تولید می شود. باحال، درسته؟ ما پروژه آرای گوگل را دیدیم که تلاش می کند به همین چشم انداز دست یابد.
بزرگترین دلیل شکست این ایده به ظاهر انقلابی این است که به سادگی هیچ تقاضایی برای آن وجود نداشت. اکثر دارندگان گوشی های هوشمند اهل فناوری نیستند. آنها به سادگی چیزی را می خواهند که به طور قابل اعتماد کار کند و نمی خواهند خودشان برای انتخاب ماژول ها زحمت بکشند.
به علاوه، شرکتی که گوشیهای ماژولار را میفروشد، اساساً فروش آیندهاش را آدمخوار میکند، زیرا مردم نیازی به ارتقای تلفنهای جدید ندارند، زیرا میتوانند با ماژولهای جایگزینی که قبلاً دارند، اکتفا کنند. نزدیکترین چیزی که در حال حاضر به یک تلفن ماژولار داریم، سری Fairphone است که تا حد امکان قابل تعمیر است.
3. دوربین های موتوری
دوربینهای سلفی سوراخدار در حال حاضر استاندارد هستند، اما چند سال پیش، شرکتهای فناوری انواع ایدههای احمقانهای را برای خلاص شدن از حواس پرتی صفحه ارائه کردند.
ما شاهد بودیم که برندهایی مانند OnePlus، Samsung، Vivo، Oppo و Asus گوشی هایی با دوربین های موتوری مانند دوربین سلفی پاپ آپ یا دوربین اصلی تاشو عرضه کردند. همه این تلاش ها ستودنی بود، اما به جریان اصلی تبدیل نشد.
برخلاف تردیدهای اولیه، دوام دوربینهای موتوردار مشکل نبود، بلکه فضا بود. تنها فضای محدودی در بدنه گوشی وجود دارد که OEM ها باید از آن به بهترین شکل ممکن استفاده کنند. دوربینهای موتوری فضای زیادی را در داخل دستگاه اشغال میکنند که در غیر این صورت میتوان از آن برای مواردی مانند نصب باتری بزرگتر، افزودن سنسورهای بیشتر و موارد دیگر استفاده کرد.
و این فداکاری است که شرکتهای فناوری به زودی متوجه شدند ارزش این هزینه را ندارد.
4. صفحه نمایش منحنی
یکی از عجیبترین طراحیهای گوشیهای هوشمند که تاکنون معرفی شدهاند، صفحهنمایش منحنی است. شاید الجی G Flex و Samsung Galaxy Round را به خاطر بیاورید. اولی به صورت افقی خمیده شد تا تجربه بهتری از دید ایجاد کند و دومی به صورت عمودی خمیده شد تا دستگاه محکمتر در دست شما بنشیند.
تلفن های منحنی دارای یک فاکتور جدید بودند، بله، اما صرفاً مقرون به صرفه نبودند. ساخت آنها هزینه زیادی داشت، تعمیر آنها سخت تر بود و بعد از سقوط تصادفی راحت تر شکسته می شدند. همچنین، به دلیل ابعاد آنها، فضای بیشتری را اشغال می کردند که به این معنی بود که حمل و نقل آنها نیز گران تر است زیرا تعداد واحدهای کمتری را می توان در یک کانتینر قرار داد. همه این مشکلات در کنار هم سرنوشت آنها را رقم زد.
5. پروژکتورهای داخلی
یک نوآوری نسبتاً آینده نگرانه در تلفن هوشمند، پروژکتور داخلی است. در سال 2012 شاهد تلاش سامسونگ بودیم که با تلفن گلکسی بیم خود تلاش میکرد تا همین کار را انجام دهد. ایده این بود که این تلفن امکان ایجاد یک “تجربه مشترک منحصر به فرد در مورد محتوای دیجیتال برای همه – در هر مکان و فورا” را میدهد.
متأسفانه، تنها زمانی که کسی گلکسی بیم را ستایش کرد، در اولین برداشتها بود. به محض اینکه دیدید دستگاه در حال عمل است، مشخص شد که به عنوان یک پروژکتور و به عنوان یک تلفن مکیده است.
پروژکتور فقط محتوای با رزولوشن پایین را پخش می کرد و مشخصات تلفن قدیمی و عمر باتری وحشتناکی داشت. همچنین فوقالعاده گران، بسیار حجیم و صراحتاً آنطور که سامسونگ تصور میکرد ضروری نبود.
6. کنترل کامل بازی
یکی دیگر از شکست های غم انگیز، سونی اریکسون اکسپریا پلی بازی محور بود که در زبان عامیانه به عنوان تلفن پلی استیشن شناخته می شود. در نگاه اول، این همه آن چیزی بود که یک گیمر از سال 2011 روی گوشی خود می خواست: یک پردازنده خوب، یک صفحه نمایش بزرگ (در زمان خودش)، و یک کنترل پنل که درست مانند PSP Go از گوشی خارج می شود.
این دستگاه قرار بود از طیف وسیعی از بازیهای PSP پشتیبانی کند، اما تنها تعداد انگشت شماری از این عناوین را در واقعیت اجرا میکرد که بیشتر طرفداران به آنها اهمیتی نمیدادند. همچنین، از آنجایی که اکثر بازیهای اندروید برای کنترلهای کنسولمانند در Xperia Play بهینهسازی نشدهاند، حتی نمیتوانید یک بازی را از Play Store دانلود کنید تا انتظار داشته باشید که به خوبی کار کند.
علاوه بر این، حلقههای حساس به لمس در Xperia Play به اندازه جوی استیک در PSP Go پاسخگو نبودند. بنابراین اغلب اوقات، کنترلهای لمسی معمولی بهتر از کنترل پنل کار میکنند که تمام هدف خرید چنین تلفنی را شکست میدهد. به بیان ساده، حتی با وجود اینکه دستگاه دارای سخت افزار مناسبی بود، نتوانست به قول خود مبنی بر اینکه یک گوشی بازی دستی عالی باشد، عمل کند.
شما هنوز هم می توانید تلفن های بازی اندرویدی بخرید، آنها فقط کنترلر داخلی ندارند.
پیشرفت های فناوری به تخصص تجاری نیاز دارد
برای پذیرش یک نوآوری توسط توده ها، کار، تحقیق و سرمایه بسیار زیادی لازم است. صنعت گوشیهای هوشمند یکی از رقابتیترین صنعتهای موجود است، و علامتگذاری و حفظ قلمرو شما در آن کار آسانی نیست. برای اینکه یک ایده در این صنعت موفق شود، نه تنها باید از نظر فناوری، بلکه از نظر اقتصادی و اجتماعی نیز معنا پیدا کند.
در واقع، برخی از برندها گوشیهایی با طراحیهای جدید عجیب و غریب عرضه میکنند، نه به این دلیل که انتظار دارند آنها به جریان اصلی تبدیل شوند، بلکه به سادگی در مقابل رقبای خود خم میشوند و بهعنوان برند نوآورانهتر در چشم عموم ظاهر میشوند. اما متأسفانه، برخی از برندها نیز در این فرآیند میلیاردها دلار ضرر می کنند.