چند دلیل وجود دارد که پلتفرمهای رسانههای اجتماعی باید به جای کپی کردن یکدیگر، به یک تمرکز بپردازند.
آیا به یاد دارید چه زمانی میتوانید به هر پلتفرم رسانههای اجتماعی بروید و دقیقا بدانید چه چیزی به دست خواهید آورد؟ برای مثال، اگر وارد اینستاگرام شده باشید، میدانستید که تا حد زیادی عکسهایی را از افرادی که دنبال میکنید میبینید. به نظر می رسد که آن روزها به پایان رسیده است و بسیاری از شبکه ها به ظاهر عمومیت یافته اند.
البته، تکامل چیز جدیدی نیست – و هیچ پلتفرمی قرار نبود برای همیشه ثابت بماند. اما در چند سال گذشته، برخی استدلال میکنند که بسیاری از برنامهها و وبسایتهای رسانههای اجتماعی رسالت اصلی خود را گم کردهاند. و اگر مراقب نباشند، این تغییرات می تواند منجر به بیگانه شدن کاربران شود.
در اینجا برخی از مهمترین دلایلی وجود دارد که چرا برنامه های رسانه های اجتماعی باید به جای تلاش همزمان برای تبدیل شدن به راه حل های یکپارچه، بر انجام یک کار خوب تمرکز کنند.
1. بهبود حفظ مخاطب
در اواسط تا اواخر دهه 2010، من در اینستاگرام، فیس بوک، اسنپ چت و توییتر حساب داشتم. و در حالی که من به طور طبیعی از برخی پلتفرم ها رشد کردم، دلیل اصلی حضور در مکان های زیادی این بود که هر شبکه چیز متفاوتی را ارائه می داد. اکنون، من از اینستاگرام استفاده می کنم و از آن استفاده نمی کنم – و فیس بوک من صرفاً برای استفاده از مسنجر وجود دارد.
از آنجایی که پلتفرمهای رسانههای اجتماعی کاملاً شبیه یکدیگر شدهاند، بسیاری از کاربران یا بسیاری از پروفایلهای خود را حذف کردهاند یا استفاده از آنها را در شبکههایی که قبلاً زمان بیشتری را در آنها صرف میکردند کاهش دادهاند.
بسیاری از کسبوکارها میدانند که حفظ مخاطب نسبت به داشتن نرخ گردش مالی بالا هم هزینه کمتر و هم سودآورتر است. دور شدن از آنچه در ابتدا ارائه دادید می تواند مردم را بیگانه کند و آنها را به دنبال جایگزینی وادار کند. با گذشت زمان، این امر می تواند منجر به عقب نشینی تبلیغ کنندگان و کاهش درآمد شود.
2. تجربه کاربری بهتر
تکامل در همه صنایع ضروری است و رسانه های اجتماعی نیز تفاوتی ندارند. اما فراتر از یک نقطه خاص، شرکتها در معرض خطر قربانی کردن تجربه کاربر و دور کردن جوامعی هستند که این پلتفرمها را در وهله اول ساختهاند.
یک مثال این است که چگونه تعداد پست هایی که از افرادی که در اینستاگرام دنبال می کنید می بینید به اندازه گذشته نیست. بله، میتوانید از تب Following در اینستاگرام استفاده کنید – اما بیایید صادق باشیم، انجام این کار هر بار که وارد میشوید دردسر بزرگی است.
بعداً در مورد نوآوری بیشتر صحبت خواهیم کرد، اما تمرکز بر بهبود پیشنهادات اصلی شما میتواند به ارائه تجربه کاربری بهتر در برنامهها کمک کند. و در نتیجه، شرکتهایی که از این طرح پیروی میکنند ممکن است بتوانند کاربران را برای مدت طولانیتری به پلتفرم خود بازگردانند.
3. جهت کسب و کار واضح تر
TikTok چشم انداز رسانه های اجتماعی را طوفانی کرده است، و می توانید استدلال کنید که موفقیت آن باعث ایجاد تغییرات بسیار مورد نیاز در صنعت شده است. اما تخیل TikTok در رسانههای اجتماعی دارای نکات منفی بسیاری است و از نقطه نظر تجاری، بسیاری از شرکتها به نظر نمیدانند کدام جهت را انتخاب کنند.
نداشتن هدف یا دیدگاه واضح آسیب زا است زیرا اگر آن را نداشته باشید، دستیابی به مخاطب هدف بسیار دشوارتر می شود. علاوه بر این، هر زمان که روندهای جدید ایجاد شود، سندرم شی براق بسیار وسوسه انگیزتر می شود.
اگر برنامههای رسانههای اجتماعی یک کار را به خوبی انجام دهند، ایده بسیار بهتری از چشماندازی که میخواهند روی آن کار کنند، خواهند داشت. و در حالی که هیچ کس همیشه همه چیز را درست انجام نمی دهد، هر ویژگی یا به روز رسانی جدید عمدی تر خواهد بود.
4. به طور بالقوه برای فرصت های تبلیغاتی بهتر است
علیرغم بحث هایی که در مورد اینکه آیا پلتفرم های رسانه های اجتماعی همه یکسان می شوند، مهم است که به یاد داشته باشید که هر یک از آنها یک تجارت هستند. بنابراین، این شرکت ها نیاز به کسب درآمد دارند – و بسیاری از آنها اهداف سهامدارانی دارند که باید به آنها برسند.
یکی از راههای اصلی کسب درآمد اپلیکیشنهای شبکههای اجتماعی، تبلیغات است. در حالی که به راحتی می توان در دام فکر کرد که تعداد کاربران بیشتر برابر با درآمد تبلیغاتی بالاتر است، اما همیشه اینطور نیست. اگر مردم به آنچه تبلیغکنندگان پیشنهاد میکنند علاقهای نداشته باشند، چیزی را که میبینند نمیخرند – به این معنی که آن مشاغل پولی در نمیآورند و تبلیغکنندگان ممکن است به جای دیگری بروند.
برنامه های رسانه های اجتماعی با تمرکز بر یک چیز، مخاطبانی را جذب می کنند که به طور خاص به آنچه ارائه می دهند علاقه مند هستند. در نتیجه، این شرکتها میتوانند آنچه را که میتوانند در اختیار تبلیغکنندگان قرار دهند، بهطور بالقوه منجر به انتخاب بیشتر آنها برای تبلیغ محصولاتشان میشود.
5. انجام بازیهای پلتفرمهای دیگر شما را در معرض آسیب قرار میدهد
حلقهها، شورتها و سایر اشکال محتوای ویدئویی کوتاه برای رقابت مستقیم با TikTok طراحی شدهاند. ممکن است روی کاغذ ایده خوبی به نظر برسد، اما این استراتژی یک نقص بالقوه بزرگ دارد:
سایر شبکه های رسانه های اجتماعی در بزرگترین نقطه قوت TikTok در حال بازی با TikTok هستند.
واقعیت این است که اگر کاربران محتوای ویدئویی با فرم کوتاه بخواهند، بسیاری از آنها همچنان به TikTok خواهند رفت. از طرف دیگر، این کاربران برای عکسها به اینستاگرام، برای اخبار و بحثها به توییتر و غیره میروند. بنابراین، کپی کردن TikTok به اندازه بهبود محصول یا خدمات اصلی خود موثر نیست.
البته، کپی کردن شبکه های رسانه های اجتماعی (و به طور کلی مشاغل) از یکدیگر چیز جدیدی نیست. این روزها نیز ایده های کمی اصیل هستند. اما اگر چیزی را که دوست دارید از یک پلتفرم دیگر انتخاب می کنید، باید برای تقویت پیام کلیدی شما باشد. تلاش برای سبقت گرفتن از شبکه ای که به دلیل خاصی طراحی شده است، اگر این چیزی نیست که عمدتاً در مورد آن هستید، اغلب کار نمی کند.
6. فضای بیشتری برای نوآوری ایجاد می کند
تماشای پلتفرم های رسانه های اجتماعی که بیشتر و بیشتر به یکدیگر شبیه می شوند برای بسیاری از کاربران بسیار خسته کننده است. اما بدتر از آن این است که در حال حاضر، گاهی اوقات احساس میشود که نوآوری واقعی برای این شبکهها وجود ندارد. یکی از دلایل احتمالی این است که همانطور که در قسمت قبلی بحث کردیم، کندوکاو از پیام اصلی شما – بدون یک استراتژی واضح – چشم انداز کسب و کار شما را کمرنگ می کند.
اگر برنامههای رسانههای اجتماعی یک کار را به خوبی انجام دهند، ممکن است متوجه شوند که در واقع فضای بیشتری برای نوآوری میدهند. شرکت ها دانش عمیق تری از پیشنهادات اصلی خود به دست می آورند و فضای بیشتری برای گوش دادن به بازخورد کاربران خود دارند که به آنها امکان می دهد در دراز مدت ارزش بیشتری ارائه دهند. از طرف دیگر، ادامه پیروی از آخرین روندها باعث میشود این کسبوکارها از یک شی براق به جسم دیگر بپرند.
رویکرد Scattergun رسانه های اجتماعی ایده خوبی نیست
رسانه های اجتماعی لزوماً در حال مرگ نیستند، و لازم است صنایع در طول زمان تکامل یابند. با این حال، بسیاری از کاربران اغلب احساس می کنند که هر برنامه در تلاش است تا به هر چیزی و همه چیز تبدیل شود. در بهترین حالت، این باعث میشود که آنها نتوانند ارزشی واقعاً منحصربهفرد ارائه دهند – و در بدتر، این برنامهها در واقع مزیتی به رقبای خود میدهند.
اگر به موفقیت مستمر TikTok نگاه کنید، میتوانید به آن اشاره کنید که یک کار را به خوبی انجام میدهد – ویدیوهای کوتاه – به عنوان یک عامل کلیدی محرک. ما مخالف این نیستیم که شبکهها چیزهای مختلف را امتحان کنند (و در واقع آن را تشویق میکنیم)، اما بسیار مهم است که شرکتها فراموش نکنند که چرا کاربران در وهله اول به آنها مراجعه میکنند.