فیسبوک که زمانی یک پلتفرم ساده برای ارتباط با دوستان و خانواده بود، به یک غول پیچیده رسانه اجتماعی تبدیل شده است. در حالی که این پلتفرم در طول سال ها رشد کرده و تطبیق یافته است، در اینجا 7 ویژگی نوستالژیکی وجود دارد که از روزهای اولیه آن دلتنگم.
خلاصه عناوین
- یادداشت های فیس بوک
- فید خبری زمانی
- یک تجربه بدون آگهی
- ویژگی Poke
- هدایای فیس بوک
- تمرکز کمتری روی محتوای ویدیویی
- حداقل تاثیر الگوریتمی و ردیابی داده محدود
فیسبوک که زمانی یک پلتفرم ساده برای ارتباط با دوستان و خانواده بود، به یک غول پیچیده رسانه اجتماعی تبدیل شده است. در حالی که این پلتفرم در طول سال ها رشد کرده و تطبیق یافته است، در اینجا 7 ویژگی نوستالژیکی وجود دارد که از روزهای اولیه آن دلتنگم.
1 یادداشت فیس بوک
یادداشتهای فیسبوک یکی از ویژگیهای برجسته در آن زمان بود که به ما اجازه میداد محتوای طولانیتر را مستقیماً در نمایههای خود بنویسیم، به اشتراک بگذاریم و منتشر کنیم. این یک پلتفرم ساده و در عین حال موثر برای بیان خود ارائه میدهد، که کاربران را قادر میسازد تا مطالبی به سبک وبلاگ ایجاد کنند، داستانهای شخصی را به اشتراک بگذارند یا بهروزرسانیها را بدون محدودیت بهروزرسانی وضعیت استاندارد ارسال کنند.
به یاد دارم که ریختن افکارم روی صفحه چقدر رضایت بخش بود. همچنین دیدن دوستانی که با گذاشتن نظرات متفکرانه و ایجاد بحثهای معنادار با یادداشتهای من درگیر میشوند، شاداب بود. فرمت به خلاقیت بیشتر اجازه داد. من میتوانم تصاویر را ترکیب کنم و طرحبندی را سفارشی کنم و هر یادداشت را منحصر به فرد کنم.
متأسفانه، در سال 2020، فیسبوک ویژگی Notes را متوقف کرد و من نمیتوانم خودداری کنم اما آرزو میکنم که بازگردد. این جواهری بود که به اشتراک گذاشتن افکار من واقعاً خاص بود.
2 فید خبری زمانی
یکی دیگر از چیزهایی که از روزهای ابتدایی فیس بوک از دست می دهم، فید اخبار زمانی است. در آن زمان، احساس میکردم که شاهد لحظاتی از زندگی دوستانم بودم که اتفاق افتاد. میتوانستم در فید خود پیمایش کنم و بهروزرسانیها را به ترتیب ارسال شده ببینم، که به من نگاهی اجمالی به فعالیتها، افکار و تجربیات آنها در زمان واقعی داد.
این جریان زمانی نه تنها معتبرتر احساس میشد، بلکه به من این امکان را داد که در حین باز شدن محتوا با آن درگیر باشم. میتوانستم در حالی که مکالمه تازه بود به پستهای دوستان پاسخ دهم و باعث میشد تعاملات فوریتر و واقعیتر به نظر برسد.
اکنون، با الگوریتم هایی که بر اساس الگوهای تعامل من، آنچه را می بینم تعیین می کنند، این تجربه معتبر از بین رفته است. به همین دلیل گاهی اوقات حتی بهروزرسانیهای مهم دوستانی را که واقعاً میخواهم با آنها ملاقات کنم، از دست میدهم.
3 یک تجربه بدون آگهی
عدم وجود تبلیغات از ابتدای فیس بوک یکی دیگر از چیزهایی است که از دست می دهم. هنگامی که برای اولین بار به عضویت من در آمدم، فید من جریانی یکپارچه از بهروزرسانیهای دوستان و خانواده بود، با حواسپرتی بسیار کمی. احساس شخصیتر و واقعیتر میکرد، فضایی که به جای بازاریابی برای اشتراکگذاری لحظات اختصاص داده شده بود.
پیمایش در فید خبری من در آن زمان نیازی به بررسی پستهای حمایتشده یا تبلیغات هدفمند نداشت که سعی میکردند محصولاتی را که به آنها نیاز نداشتم بفروشند. این پلتفرم بیشتر شبیه یک مرکز اجتماعی بود که به جای تراکنش های تجاری، تعاملات واقعی را تقویت می کرد.
با تکامل فیس بوک، تبلیغات شروع به تسلط بر فید من کردند و آن را با پست هایی که اغلب بی ربط به نظر می رسید، مملو کردند. در حالی که من نیاز به تبلیغات برای حمایت از درآمد متا را درک میکنم، اما نمیتوانم از آن خودداری کنم که ای کاش تعداد آنها کمتر بود – یا حداقل اینکه کمتر مداخلهگری میکردند.
4 ویژگی Poke
قابلیت Poke فیس بوک را به خاطر دارید؟ این یک راه بازیگوش برای تعامل با دوستان بدون فشار شروع یک مکالمه کامل بود. ابهام یک پوک آن را بیش از پیش جذاب کرد – آیا این فقط یک تلنگر دوستانه بود یا چیز دیگری پشت آن بود؟ این عنصر رمز و راز و خودانگیختگی را به تعاملات ما اضافه کرد.
متأسفانه، فیس بوک دیگر دکمه Poke را هنگامی که از نمایه شخصی بازدید می کنیم نشان نمی دهد. اگرچه هنوز هم میتوان کسی را در فیسبوک سوق داد، اما این ویژگی در اعماق برنامه مدفون است، بنابراین اغلب اغلب از آن استفاده نمیکنند. بسیاری از دوستانی که در سالهای اخیر به عضویت من درآمدند، حتی از آن اطلاعی ندارند، که مایه شرمساری است.
5 هدیه فیس بوک
هدایای فیس بوک یکی دیگر از ویژگی هایی است که آرزو می کنم آن ها را بازگردانند. توانایی ارسال یک هدیه ملموس، مانند یک لیوان قهوه یا یک خرس عروسکی، به طور مستقیم به جدول زمانی یک دوست، بسیار شخصی و قابل تامل است. هیجان انتخاب هدیه عالی، بسته بندی آن در یک پاپیون دیجیتال و تحویل آن به صندوق پستی دوستان، جذابیت منحصر به فردی را به پلتفرم اضافه کرد.
با هدایای فیس بوک، این فقط یک پست یا یک «تولدت مبارک!» ساده نبود، بلکه راهی واقعی برای نشان دادن این بود که برایم مهم است. یادم می آید که دوستانم وقتی هدایای خود را دریافت کردند چقدر هیجان زده شدند. در میان فیدهای شلوغ آنها مانند یک شگفتی لذت بخش بود.
متأسفانه، ویژگی هدایای فیس بوک در سال 2014 بسته شد و من را مجبور کرد به وب سایت های خرید هدیه شخص ثالث متوسل شوم.
6 تمرکز کمتر روی محتوای ویدیویی
در گذشته، فید خبری فیسبوک من مملو از بهروزرسانیهای وضعیت، پیوندهای وبلاگ متفکرانه و عکسهای دوستان و خانواده بود. مکالمات در بخش نظرات رونق گرفت و جرقه بحث های معناداری را برانگیخت.
اکنون، با تمرکز زیاد فیس بوک بر محتوای ویدیویی، چشم انداز متفاوتی احساس می شود. در حالی که من از خلاقیتی که ویدیوها به ارمغان میآورند قدردانی میکنم، اما اغلب بر کلام نوشته شده سایه میاندازند و مکالمات عمیق را محدود میکنند. رگبار مداوم حلقهها و پخشهای زنده میتواند طاقتفرسا باشد و پستهای ظریفتری را به حاشیه بکشاند. انگار این پلتفرم بیشتر به سرگرمی تبدیل شده تا ارتباط.
دلم برای روزهایی تنگ شده است که فیس بوک کمتر شبیه یک سرویس پخش ویدئو بود و بیشتر شبیه یک جامعه پر جنب و جوش از دوستان بود که زندگی خود را با کلمات و تصاویر به اشتراک می گذاشتند.
7 تاثیر الگوریتمی حداقل و ردیابی داده محدود
در طول سال ها، الگوریتم فیس بوک به طور قابل توجهی بهبود یافته است، اما این تلاش ها در درجه اول با هدف نگه داشتن من در پلت فرم تا زمانی که ممکن است انجام می شود. این جالب است که چگونه آنها می توانند محتوا را بر اساس ترجیحات فردی تنظیم کنند، با این حال اغلب منجر به حجم زیادی از سر و صدا و حواس پرتی می شود.
چیزی که من واقعاً در مورد روزهای اولیه فیس بوک از دست می دهم، تأثیر حداقل الگوریتمی آن است. خیلی خوب خواهد بود اگر فید من بازتابی واقعی از زندگی دوستانم باشد تا مجموعه ای که به دقت تنظیم شده باشد تا من را در حرکت نگه دارد.
همچنین، ردیابی اطلاعات محدود در آن زمان باعث ایجاد حس حریم خصوصی می شد که امروزه به طور فزاینده ای نادر است. به یاد میآورم که از تعاملات بدون فشار مداوم تجزیه و تحلیل یا هدف قرار گرفتن تبلیغات لذت میبردم. تمرکز بر اتصال به جای مصرف بود، و من احساس میکردم که حضور آنلاین من بیشتر برای به اشتراک گذاشتن تجربیات بود تا اینکه یک محصول باشم. امروزه فیسبوک شما و رفتار مرور شما را در وب و برنامه های متصل به آن ردیابی می کند.
همانطور که من در مورد سفر فیس بوک فکر می کنم، واضح است که این پلتفرم چقدر تکامل یافته است، اما نمی توانم از برخی ویژگی های اولیه که باعث می شد احساس شخصی و جذاب تر به آن احساس کند، خودداری کنم.
در نهایت، این در مورد تعادل است. من از نوآوریهایی که فیسبوک را به یک مرکز جهانی تبدیل کردهاند قدردانی میکنم، اما معتقدم که ترکیب عناصر ذات اصلی آن میتواند به احیای ارتباطات واقعی که زمانی رشد میکرد کمک کند.