هنگامی که مایکروسافت Activision Blizzard را خریداری کرد، ما دوست داریم که این فرنچایزها زندگی دومی داشته باشند.
بسیاری از گیمرها نگران هستند که خرید اکتیویژن بلیزارد توسط مایکروسافت چه معنایی برای آنها خواهد داشت. آیا Call of Duty تبدیل به یک انحصاری Xbox می شود؟ این برای گیمرهای پلی استیشن چه معنایی دارد؟ عدم قطعیت های زیادی در این خرید وجود دارد، اما یک چیز قطعی است.
عناوین و فرنچایزهای باورنکردنی زیادی وجود دارد که Activision Blizzard اخیراً با آنها کار خاصی انجام نداده است. شاید با نگاهی تازه، این بازی ها می توانستند مانند گذشته عظیم شوند.
1. قهرمان گیتار
Guitar Hero در طول سلطنت خود در اوایل دهه 2000 بسیار عظیم بود تا اینکه ناگهان چنین نشد. سقوط Guitar Hero تقریباً به همان سرعتی بود که به محبوبیت رسید، و دشوار است که دقیقاً در مورد چیزی که باعث سقوط فرنچایز شده است، صحبت کنید.
شاید این تغییر تمرکز از گیتار به سازهای دیگر مانند درام و میکروفون بود. این نوع از کنترلرها نه تنها گران بودند، بلکه نگهداری آنها بسیار سخت بود. به طور ناگهانی، به جای اینکه فقط به یک کنترلر به شکل گیتار در اندازه واقعی نیاز داشته باشید، به یک گروه موسیقی کامل برای یک بازی نیاز داشتید.
Guitar Hero هنوز در بسیاری از آرکیدها در سراسر جهان یک عنصر اصلی است، با این حال، نشان می دهد که هنوز افراد زیادی به این فرنچایز علاقه مند هستند که کاملاً دوست دارند یک Guitar Hero مدرن را در لیستی از بهترین بازی های Co-Op Xbox ببینند.
2. Spyro the Dragon
می توان گفت که اکثر گیمرهای زنده در دوران طلایی بازی های کنسولی، Spyro the Dragon را می شناسند. وقتی به بازی های ویدیویی در دهه 90 فکر می کنید، Spyro the Dragon یکی از طلسم هایی است که بلافاصله به ذهن خطور می کند.
بازی های اصلی Spyro در سال 2018 یک ریمستر کامل را با Spyro Reignited Trilogy دریافت کردند که فروش فوق العاده خوبی داشت. طبق یک توییت پلیاستیشن AU، این بازی پرفروشترین بازی PS4 در استرالیا در هفته انتشارش بود.
Crash Bandicoot در سال 2020 یک ورود کاملاً جدید پیدا کرد و اگر تا به حال یک بازی دوگانه وجود داشته باشد که به طور همزمان بازار را در اختیار بگیرد، Crash Bandicoot و Spyro the Dragon بودند. بنابراین منصفانه است که به Spyro یک بازی جدید نیز بدهیم، درست است؟
Spyro هنوز هم تعداد زیادی از طرفداران سرسخت دارد که فضای کافی برای یک عنوان کاملاً جدید Spyro در مجموعه خود دارند، نه اینکه به مخاطبان جوان تری اشاره کنیم که بدون شک یک ورود موفق برای آنها جذاب خواهد بود.
3. Skylanders
اگر میپرسیدید که Spyro در آن روز به کجا برگشت، Skylanders پاسخ شماست. اما Skylanders فقط یک کلون Spyro نبود که از نام اژدهای بنفش سود می برد. همچنین چرخش منحصر به فرد خود را در مورد چیزها معرفی کرد.
Skylanders از ترفند جالب اسباب بازی برای زندگی استفاده کرد که به لطف فروش صدها میلیون شخصیت، میلیاردها دلار درآمد کسب کرد. اینها اعداد بزرگی هستند که بحث کردن با آنها سخت است، اما به نظر می رسید این سری هنوز هم خود را در قبرستان بازی هایی که در پشت زیرزمین هر گیمر وجود دارد پیدا می کند. اما با بازاریابی مناسب، پتانسیل بازگشتی جدی برای سریال وجود دارد.
4. StarCraft
StarCraft مجموعه ای حماسی از بازی های استراتژی زمان واقعی است. RTS به طور کلی یک سبک دست کم گرفته شده است، به طوری که بسیاری از گیمرها در وهله اول مطمئن نیستند که یک بازی RTS چیست.
داستان و داستان StarCraft عالی است، و از آنجایی که بازیهای RTS لزوماً بازار بازی را هجوم نمیآورند، تغییری تازه را نسبت به FPS و بازیهای اکشن که معمولاً قفسههای فروشگاههای بازی را پر میکنند، ایجاد میکند. با این حال، با گفتن آن، یک فریم آف FPS از StarCraft غیرقابل انکار خواهد بود، و در یک نقطه در کارت ها وجود داشت.
اگرچه یک مورد وارد Nintendo 64 شد، اما این سری عمدتاً به رایانه شخصی محدود شده است. این بدان معناست که دنیای جدیدی از گیمرهای کنسول وجود دارد که هنوز عنوان StarCraft را تجربه نکرده اند.
5. اسکیت باز حرفه ای تونی هاوک
احتمالاً نام Tony Hawk’s Pro Skater به تنهایی کافی است تا شما را متقاعد کند که یک بازی اصلی جدید شگفتانگیز خواهد بود. این سری استاد بینظیر بازیهای اسکیتبرد است، و اگرچه از زمان سلطنت اسکیتباز حرفهای تونی هاوک، ورودیهایی در این ژانر وجود داشته است، اما هیچیک نتوانسته است به آن نزدیک شود.
این بازیها نه تنها به خاطر گیمپلی روان و رضایتبخششان، بلکه بهخاطر موسیقی متنهای باورنکردنیشان که برخی از نمادینترین آهنگهای عصرشان را به نمایش میگذاشتند، شناخته شده بودند. نسخههای بازسازیشده بازی Tony Hawk’s Pro Skater 1 و 2 در سال 2020 منتشر شدند و بسیار مورد انتظار بودند، بنابراین بدون شک ورود جدید به این سری، به همان اندازه، اگر نگوییم بیشتر، هیپتر از ریمستر خواهد بود.
6. هگزن
اگر کلمات Doom، Dark Fantasy و Dark Souls علاقه شما را برانگیزد، Hexen چیزی است که باید کاملاً به آن توجه کنید. از بسیاری جهات بسیار شبیه Doom است، از جمله اما نه محدود به این واقعیت که در نسخه تغییر یافته ای از همان موتور ساخته شده است.
اصطلاح FPS معانی زیادی در بازی دارد، اما در مورد Hexen، به نوع وحشیانه تیراندازی اول شخص اشاره دارد که هیچ کجا امن نیست و تنها شانس شما برای بقا این است که به حرکت ادامه دهید. Doom بیشتر به دلیل ایجاد این ژانر شناخته شده است، اما Hexen کهن الگوی Doom را به سطح بعدی برد و طرح سطح خطی را در ازای طرحبندی بسیار بازتر کنار گذاشت.
به جای تکمیل یک سطح در یک زمان، Hexen از شما میخواهد که به عقب برگردید و از طریق یک جهان هاب در چندین منطقه راه خود را طی کنید. این به سختی بازی افزوده و آن را بسیار نابخشوده تر از میانگین FPS شما می کند. اما برای گیمرهایی که در یک چالش خوب پیشرفت می کنند، وقتی آن را کامل می کنید، آن را بسیار رضایت بخش تر می کند.
7. نمونه اولیه
یک بازی مدرن Prototype شگفت انگیز خواهد بود. در آن روز عالی بود، اما پتانسیل باورنکردنی برای ورود جدید دارد. اگر یک بازی مدرن وجود داشته باشد که بتوان Prototype را با امروز مقایسه کرد، آن بازی Marvel’s Spider-Man: Miles Morales است. البته، بسیار تاریکتر و سختتر خواهد بود، اما یکی از بهترین بخشهای مایلز مورالس، لذت تاب خوردن بیدردسر در خیابانها بر روی شبکههای تاک مانند است.
نمونه اولیه تار ندارد، اما قدرتهای ویروس زهر مانند الکس مرسر تجربه بسیار مشابهی را در حین پارک کردن در شهر به ارمغان آورد. حتی اگر مایکروسافت سری Prototype را احیا نکند، بازیها همچنان پابرجا هستند و ارزش بازی کردن را دارند.
امیدواریم که مایکروسافت این بازی ها را در گذشته رها نکند
اکتیویژن بلیزارد بحثهای زیادی را به خود دیده است، اما منصفانه است که بگوییم بسیاری از این بازیها نقش مهمی در شکلدهی تاریخ بازی داشتند. حرکت رو به جلو به جای عقب مهم است، اما هیچ ایرادی ندارد که در اینجا و آنجا کمی نوستالژی داشته باشیم، و ما نمی توانیم تنها کسانی باشیم که می خواهیم شاهد بازگشت این بازی ها باشیم.
Call of Duty ممکن است به نظر بزرگترین دارایی مایکروسافت باشد که از این معامله برای خود به دست آورده است. اما با تیمهای بازاریابی و توسعه مناسب، این فرنچایزها میتوانند این پتانسیل را داشته باشند که به آن پول بدهند. به هر حال، شما هرگز نمی توانید یک کلاسیک خوب را شکست دهید.