همه ما گرفتار هیاهوی تبلیغاتی پیرامون هک های بهره وری مرسوم شده ایم. اما پس از آزمایش این روش‌ها، متوجه شدم که برخی از روش‌های بهره‌وری برای فروش کتاب مناسب‌تر از بهبود زندگی روزمره هستند.
خلاصه عناوین
- Time-Blocking و Timeboxing
- تکنیک پومودورو
- ساختن مغز دوم
- خوردن قورباغه
- ماتریس آیزنهاور
- برنامه‌ریزی فهرست کارهای کامل هفته من
- تکنیک تریاژ
همه ما گرفتار هیاهوی تبلیغاتی پیرامون هک های بهره وری مرسوم شده ایم. اما پس از آزمایش این روش‌ها، متوجه شدم که برخی از روش‌های بهره‌وری برای فروش کتاب مناسب‌تر از بهبود زندگی روزمره هستند.
1
Time-Blocking و Timeboxing
به عنوان یکی از محبوب‌ترین تکنیک‌های بهره‌وری، مسدود کردن زمان نیز یکی از اولین‌هایی بود که امتحان کردم. اما صادقانه بگویم، این یک فاجعه کامل بود. من با معایب متعدد داشتن یک روال سفت و سخت مواجه شدم، مانند احساس خستگی مداوم. علاوه بر این، من به کامل بودن هر روز تکیه کردم. اگر چند دقیقه خاموش باشم، به طور خودکار باعث عقب ماندگی می شود.
سپس تایم باکس را امتحان کردم. این شبیه به مسدود کردن زمان است، اما به جای مسدود کردن وظایف خاص، زمان را به نوع خاصی از تکلیف اختصاص می‌دهید. به عنوان مثال، من زمانی را به کار آزاد به طور کلی اختصاص دادم تا یک پروژه مشتری خاص. در حالی که بهتر است، باز هم دوست نداشتم در این راه محبوس باشم.
در حالی که من هنوز تقریباً در همان ساعات هر روز کار می کنم، روتین من روان تر است. در نتیجه کارهای بیشتری انجام می‌دهم، و همچنین بسیار خوشحال‌تر هستم.
2
تکنیک پومودورو
تکنیک پومودورو معمولاً شامل 25 دقیقه کار قبل از استراحت است. من نیاز داشتم که برخی از صفحه نمایش را در روال عادی خود قرار دهم، زیرا شش ساعت متوالی به کامپیوترم خیره می‌شدم و بعد تعجب می‌کردم که چرا بعداً نمی‌توانم کاری انجام دهم. با این حال، تکنیک پومودورو به معنای عادی خود کار نمی کند.
مشکل اصلی من با این تاکتیک این بود که 25 دقیقه – به نظر من – زمان کافی برای انجام کار معنادار نیست. در آن نقطه، من فقط با یک کار گام بر می دارم. طبیعت توقف-شروع خیلی زیاد بود، و من فقط ناامید شدم.
برای مقابله با نکات منفی تکنیک پومودورو، در عوض هر ساعت (یا زمانی که 1000 کلمه می نویسم) استراحت می کنم. اگر می‌خواهید این تاکتیک را امتحان کنید، توصیه می‌کنم مقیاس‌های زمانی را افزایش دهید – به‌ویژه اگر مستعد به تعویق انداختن هستید.
3
ساختن مغز دوم
من چند سال پیش در یک کمان بهره وری عظیم قرار داشتم، و آن زمان بود که کتاب ساختن مغز دوم اثر تیاگو فورته را کشف کردم. با این حال، در حالی که من عاشق توصیه های فورته در یوتیوب هستم، روش دوم مغز برای من کارساز نبود. به جای اینکه زندگی ام را ساده کنم، احساس غرق شدن کردم و حتی کتاب را تمام نکردم.
من چندین برنامه را برای ساختن مغز دوم نیز امتحان کردم، اما این کمکی نکرد. بلافاصله پس از آن، میم “فقط از یادداشت های اپل استفاده کن” را کشف کردم (که تقریباً احساس من در آن زمان را خلاصه می کرد).
صادقانه بگویم، من در واقع فکر می کنم که اگر یک محقق یا در رشته دانشگاهی دیگری هستید، ساختن مغز دوم ایده خوبی است. با این حال، من فکر نمی‌کنم که نیازهای شخصی من نیازی به چیزی تا این حد پیچیده داشته باشد.
4
خوردن قورباغه
خوردن قورباغه زمانی است که ابتدا سخت ترین کار روز را انجام می دهید. ایده این است که وقتی کاری را انجام دهید که بیشتر از همه دوست ندارید، روز شما بسیار آسان تر می شود. من همیشه سعی می کردم قورباغه را بخورم، اما فقط در نیمی از مواقع کار می کرد.
کمی وقت گذاشتم تا به این فکر کنم که چرا اینطور است، و متوجه شدم که خوردن قورباغه اگر پروژه شخصی داشته باشم یا کاری که دوست دارم انجام دهم، کارساز است. با این حال، اگر چیزی را دوست ندارم، بهتر است چیز دیگری را تمام کنم و آن را از لیست کارهایم علامت بزنم. سپس می توانم بدون حواس پرتی روی کار دیگر تمرکز کنم.
تبدیل شدن به یک ماهیت گرا و تنها انجام کارهایی که سوزن را به جلو می برد، به من کمک کرد که به این تکنیک نیاز نداشته باشم. به عنوان مثال، من فقط دو بار در روز ایمیل های خود را چک می کنم. علاوه بر این، من عمداً کمتر در لیست کارهایم قرار می دهم. اگر هر ساعت پر شود، به سرعت می سوزم.
5
ماتریس آیزنهاور
می‌توانید با استفاده از ماتریس آیزنهاور، فهرست‌های کارها را با تقسیم کارها به چهار بخش تهیه کنید: اکنون انجام دهید، بعداً انجام دهید، تفویض اختیار، و حذف کنید.
در حالی که این مفهوم عالی است، من زمان زیادی را صرف وسواس در مورد اینکه وظایف باید کجا باشند و متعاقباً انجام کارهای بسیار کمی را صرف کردم. برای من راه دیگری برای به تعویق انداختن کار بود.
مانند خوردن قورباغه، در عوض تشخیص وظایف ثابتی که به من در رسیدن به اهدافم کمک می‌کنند، آسان‌تر بود. به عنوان مثال، چیزی که به عنوان یک فریلنسر به سمت جلو حرکت می کند، نوشتن، ویرایش، ارائه و ایجاد روابط است. هر چیز دیگری به جای اینکه یک ضرورت باشد، یک «خوب داشتن» است.
6
برنامه‌ریزی فهرست کارهای کامل هفته من
من مرحله ای را پشت سر گذاشتم که تمام لیست کارهای هفتگی خود را از قبل برنامه ریزی می کردم. در حالی که فکر می‌کردم این به من کمک می‌کند تمرکز بهتری داشته باشم، نمی‌توانم در تمرین بهتر تمرکز کنم. علاوه بر این، متوجه شدم که برنامه ریزی کل هفته از قبل به این معنی است که نمی توانم خود را با سناریوهای در حال تغییر وفق دهم.
از آنجایی که من یک فریلنسر هستم، برنامه روزانه من همیشه یکسان نیست. علاوه بر این، ممکن است لازم باشد به یک داستان خاص با یک اطلاعیه کوتاه واکنش نشان دهم. هر دوی اینها باعث شد که من همیشه استرس داشته باشم.
باید اشاره کنم که اگر دانشجو یا کارمند هستید، قطعاً می توانم مزایای برنامه ریزی یک هفته کامل خود را از قبل ببینم. همچنین اگر صاحب کسب و کاری با کارهای تکراری هستید، خوب است. با این حال، باید تصمیم بگیرید که آیا در این دسته بندی ها قرار می گیرید یا خیر و سپس آزمایش کنید تا ببینید آیا واقعاً سود می برید یا خیر.
7
تکنیک تریاژ
تکنیک تریاژ کاملاً شبیه ماتریس آیزنهاور است. شما وظایف خود را با هدف تمرکز بر موارد مهم و صرفه جویی در زمان اولویت بندی می کنید. اما در حالی که فکر می‌کنم می‌تواند برای برخی افراد کارساز باشد، برای بهبود زندگی روزمره من بسیار کم بود.
بار دیگر این تاکتیک فقط نوعی تعلل بود. خیلی متکبر به نظر نمی رسم، اما من مدت کافی در مورد بهره وری وسواس داشتم تا بدانم چه کاری باید انجام دهم و چه کاری نباید انجام دهم. تنها کاری که تکنیک تریاژ انجام داد این بود که همه چیز را گیج‌کننده‌تر کرد و هیچ وقت از من صرفه‌جویی نکرد.
اگر لازم باشد کاری را اولویت بندی کنم، آن را به سادگی در لیست کارهای کاغذی خود به عنوان فوری علامت گذاری می کنم. قبلاً، من یک نشانگر اولویت را در برنامه لیست کارهایم اضافه کرده ام. بسیاری از ابزارها مانند TickTick و Todoist به شما این امکان را می دهند.
من توصیه می‌کنم انواع تکنیک‌های بهره‌وری را بررسی کنید تا بفهمید چه چیزی برای شما بهتر است. اگرچه با برخی روش‌ها به موفقیت رسیدم، اما زمان زیادی را صرف تاکتیک‌هایی کردم که با نیازهای من سازگار نبود.