مانند بسیاری از مردم، من هم مقصر هستم که زمان بیهوده ای را در آیفون خود صرف می کنم. اما بعد از اینکه اخیراً به مدت یک هفته به طور متوسط هشت ساعت و سی و شش دقیقه شرم آور در روز را محاسبه کردم، می دانستم که چیزی باید تغییر کند. بنابراین، تصمیم گرفتم آیفون خود را به یک گوشی گنگ تبدیل کنم. اینطوری پیش رفت.
خلاصه عناوین
- منطق پشت احمق سازی
- چگونه آیفون خود را احمقانه کردم؟
- چه چیزی را نگه داشتم؟
- چه چیزی در بهره وری من تغییر کرد؟
- محدودیت های این آزمایش
نکات کلیدی
- حذف رسانه های اجتماعی و برنامه های غیر ضروری تمرکز و بهره وری من را افزایش داد.
- احمقانه کردن آیفون من منجر به کاهش اضطراب و صرفه جویی در پول در خریدهای فوری شد.
- این آزمایش اشکالاتی مانند انزوای اجتماعی را نشان داد، زیرا محتوای آنلاین از نظر فرهنگی رایج است.
مانند بسیاری از مردم، من هم مقصر هستم که زمان بیهوده ای را در آیفون خود صرف می کنم. اما بعد از اینکه اخیراً به مدت یک هفته به طور متوسط هشت ساعت و سی و شش دقیقه شرم آور در روز را محاسبه کردم، می دانستم که چیزی باید تغییر کند. بنابراین، تصمیم گرفتم آیفون خود را به یک گوشی گنگ تبدیل کنم. اینطوری پیش رفت.
منطق پشت احمق سازی
تا قبل از این آزمایش، تقریباً برای همه چیز از تلفنم استفاده می کردم. آشنا به نظر می رسد؟ اگر چنین است، جای تعجب نیست، با توجه به نظرسنجی اخیر Statista که نشان می دهد بزرگسالان روزانه به طور متوسط 4 ساعت و 30 دقیقه با تلفن های خود وقت می گذارند.
به عنوان یک کارگر از راه دور، آیفون من راه اصلی ارتباط من با روسا، همکارانم و همسرم در طول روز بوده است. این به عنوان دوربین، پخش کننده موسیقی، پورتال اینترنتی من و دستگاه رسانه اجتماعی من عمل می کند.
اما متوجه شدم که این یک حواس پرتی نیز هست. و اخیراً متوجه شده بودم که اولین انگیزه ام این بود که هر وقت چند لحظه آزاد داشتم، تلفنم را بردارم و شروع به پیمایش کنم. علاوه بر این، متوجه شدم که نزدیک نبودن تلفنم شروع به تحریک دورههای خفیف اضطراب کرده است. از این حس متنفرم
ظاهرا من تنها نیستم. نظرسنجی اخیر دیگری نشان داد که مصرف کنندگان Gen-Z و Millennial به طور قابل توجهی نگران تأثیر استفاده از دستگاه بر سلامت کلی آنها هستند. و 53٪ گفتند که “در تلاش برای محدود کردن زمان نمایش خود به یک سطح راحت هستند.” مبارزه، همانطور که می گویند، واقعی است.
به عبارت دیگر، افراد بیشتر و بیشتری متوجه می شوند که ممکن است کنترل استفاده از دستگاه خود را نداشته باشند. من یکی از آن افراد هستم. شاید به همین دلیل است که تلفن های همراه در حال بازگشت هستند. ترجیح میدهم برای یکی از آنها پول اضافی خرج نکنم، اما همچنان میخواستم این چرخه را بشکنم.
چگونه آیفون خود را احمقانه کردم؟
من این سفر را ابتدا با حذف تمام رسانه های اجتماعی آغاز کردم. اینستاگرام، یوتیوب و تیک تاک در لیست اول قرار گرفتند. سپس، برنامههای باقیماندهام را یک به یک بررسی کردم تا اینکه همه چیز را به موارد ضروری کاهش دادم.
هر چیزی که بتوانم برای آن از کامپیوتر استفاده کنم، به عنوان مثال Quickbooks یا Figma، تبر را به دست آورد. برنامه های بازی مانند برنامه PS Plus و Steam نیز حذف شدند. من همچنین از Spotify جدا شدم و روی یک iPod Classic کارکرده سرمایه گذاری کردم.
من لیست برنامه های ضروری خود را به تنها نه کاهش دادم. من همچنین تمام اعلانها را برای پیامرسانهای کاریام بیصدا کردم و از حالت فوکوس برای جداسازی آن اعلانها استفاده کردم تا فقط در ساعات کاری برنامهریزی شده من ظاهر شوند.
چه چیزی را نگه داشتم؟
با وجود اینکه می خواستم همه چیز را پاک کنم، می دانستم که باید واقع بین باشم. بنابراین، من برنامههای پیامرسانی کار، iMessage و سرویس گیرنده ایمیلم را حفظ کردم. من همچنین تقویم، مدیر وظیفه و سافاری را برای هر موردی نگه داشتم. Obsidian برنامه نوشتاری انتخابی من است، بنابراین باقی ماند. و در نهایت، من Quboz را برای پشتیبانی از CarPlay نگه داشتم. من ممکن است در نهایت به آی پاد خود برای ماشین تغییر دهم، اما در حال حاضر، Quboz تنها برنامه پخش موسیقی است که استفاده می کنم.
من همچنین یک محافظ صفحه مات خریدم و فیلترهای رنگی را تنظیم کردم تا صفحه نمایشم را به رنگ خاکستری تبدیل کند. من متوجه شدم رنگ های روشن کمتر به این معنی است که کمتر وسوسه می شوم که ناخواسته با هر چیزی درگیر شوم.
برنامه Blank Spaces به پیکربندی مجدد صفحه اصلی من کمک کرد. این برنامه آیکون های iOS شما را به یک لیست کاملا متنی تبدیل می کند. هیچ اعلانی وجود ندارد و صفحه اصلی به رنگ های اصلی مانند سیاه، سفید و خاکستری محدود می شود.
دانلود: فضاهای خالی برای iOS و iPadOS (خریدهای درون برنامه ای رایگان)
چه چیزی در بهره وری من تغییر کرد؟
در ابتدا، این راه اندازی جدید خسته کننده بود، و یک هفته یا بیشتر طول کشید تا به آن عادت کنم. اما، مدت کوتاهی پس از آن متوجه برخی اثرات مثبت شدم. بزرگترین آن افزایش تمرکز من بود. قبلاً، من فقط میتوانستم چند ساعت قبل از اینکه خارش را پیمایش کنم، کار کنم. اگر چند مورد را در لیست وظایفم تکمیل کرده بودم، به راحتی میتوانم درباره آن زمان اسکرول صحبت کنم.
با این حال، دو ساعت کار با 30 دقیقه استراحت در شبکه های اجتماعی به این معنی بود که در یک روز هشت ساعته، تقریباً دو ساعت را صرف پیمایش می کردم. بدون در نظر گرفتن زمان بازگشت به “حالت کار” پس از پایان استراحت، یا زمانی که بعد از کار با تلفنم سپری کردم.
بدون پیمایش، موارد بسیار بیشتری را از لیست وظایف خود حذف کرده ام. من با چند پروژه پنهان آشنا شدم و هفته گذشته پربارترین هفته نوشتن من در مدت طولانی بود. من هشت مقاله را در یک هفته کاری پنج روزه به پایان رساندم که بیش از دو برابر چیزی است که به طور معمول کامل می کنم. من هنوز در حال استراحت هستم. اما اینها معمولاً فقط برای کشش، گرفتن مقداری آب یا استفاده از سرویس بهداشتی هستند. همچنین بازگرداندن خودم به «حالت کار» آسانتر بوده است. بهعلاوه، بهجای پیمایش بیخود در ساعات غیر کاری، زمان بیشتری را صرف مطالعه کردهام، زیرا دسترسی من به برنامههای حواسپرتی محدود است.
مقداری پول هم پس انداز کردم. من متوجه نشدم که رسانه های اجتماعی اغلب محتوای تبلیغاتی را به من ارائه می دهند که بر هزینه های من تأثیر می گذارد. بدون این تبلیغات، خریدهای آمازون من کمی کمتر شده است. با این حال، تعداد کمتری در این مرحله واقعاً قابل اندازهگیری نیست.
در نهایت، متوجه شده ام که وقتی تلفنم را در نزدیکی ندارم، اندکی کمتر مضطرب می شوم. من به خوبی می دانم که این ممکن است به اثر دارونما نسبت داده شود. با این وجود، قابل توجه بوده است. و بدون اینکه الگوریتم در یک حلقه بی پایان محتوا را به من ارائه دهد، احساس می کنم کنترل بیشتری دارم.
این چیزهای خوب است. اما در تلاش برای افشای کامل، همه چیز آفتاب و گل سرخ نبوده است. تلفنهای گنگ همیشه معایبی دارند، و من چند مورد قابل توجه را کشف کردم.
محدودیت های این آزمایش
اگر تصمیم دارید چنین آزمایشی را انجام دهید، بدانید که آسان نخواهد بود. ما در دنیایی زندگی می کنیم که تکنولوژی جزء همه جا حاضر زندگی روزمره ماست. ما میم ها را به اشتراک می گذاریم، به ویدیوهای ویروسی می خندیم، و مکرراً درباره چیزهایی که آنلاین دیده ایم بحث می کنیم.
شنا کردن بر خلاف آن جریان در چند هفته گذشته اغلب احساس یک تروگلودیت دیجیتال را در من ایجاد کرده است. به خصوص با توجه به اینکه برخی از دوستان و اعضای خانواده من عادات استفاده از تلفن مشابهی با قبل از آزمایش من دارند. و صادقانه بگویم، پیدا کردن چیزهایی برای صحبت کردن که به نوعی به رسانه های اجتماعی مرتبط نباشند، دشوار بوده است.
تا قبل از این آزمایش، متوجه نشدم که محتوای آنلاین چند بار در روز وارد گفتگو می شود. این یک مانع است زیرا مردم هنوز هم از طریق تعاملات آنلاین خود علوفه مکالمه زیادی را به دست می آورند، حتی اگر من همین کار را انجام ندهم. این واقعیت باعث می شود که من از نظر اجتماعی کمی احساس بیگانگی کنم. و بزرگترین ایراد کل این آزمایش تخیلی در آن نهفته است: انزوا.
فشار اجتماعی محض ناشی از ارتباط، همیشه باعث می شود هر کسی که احساس کند به البا رانده شده است. در چند هفته گذشته، شرمنده ام که اعتراف کنم که مکرراً به همین دلیل شرایط این آزمایش را تجدید نظر کرده ام.
من فکر میکنم این موضوع مهمتر برای افرادی است که میخواهند در این مسیر قدم بگذارند. زیرا حتی برای کسانی که میخواهند استفاده از تلفن خود یا هر زمان دیگری را برای این منظور کاهش دهند، انجام این کار بهطور بالقوه باعث ایجاد پیامدهای اجتماعی بیشتر از جایگزین میشود. در نهایت، شما باید تصمیم بگیرید که آیا با این انتخاب موافق هستید یا خیر.
به طور کلی، با وجود اشکالات، من این تجربه را یک مثبت خالص می نامم. خوشحالم که قفلی را که زمانی آیفونم داشت، باز کردم. و از افزایش تمرکز، زمان و صرفه جویی در هزینه لذت برده ام. به علاوه، این آزمایش برای بهره وری من بسیار مفید بوده است. این جنبه ها عالی هستند.
اما جنبههای منفی هنوز هم من را کمی بیحوصله میگذارد، و مطمئن نیستم که در نهایت تسلیم فشار اجتماعی خواهم شد یا خیر. برای آن، متاسفانه، تنها چیزی که باقی می ماند این است که منتظر بمانیم و ببینیم.