برنامه های ردیابی زمان اغلب به عنوان ابزارهای بهره وری ضروری به بازار عرضه می شوند که به شما کمک می کنند از هر دقیقه بهترین استفاده را ببرید. آنها وعده بهره وری، ساختار و مدیریت زمان بهتر را می دهند و به راحتی می توانید ببینید که چرا بسیاری از مردم برای بهینه سازی روزهای کاری خود به آنها مراجعه می کنند.
خلاصه عناوین
- پارادوکس بهره وری
- راه اندازی یک سینک زمان است
- انطباق به یک کار طاقت فرسا تبدیل می شود
- هشدارها می توانند معکوس باشند
برنامه های ردیابی زمان اغلب به عنوان ابزارهای بهره وری ضروری به بازار عرضه می شوند که به شما کمک می کنند از هر دقیقه بهترین استفاده را ببرید. آنها وعده بهره وری، ساختار و مدیریت زمان بهتر را می دهند و به راحتی می توانید ببینید که چرا بسیاری از مردم برای بهینه سازی روزهای کاری خود به آنها مراجعه می کنند.
با این حال، علیرغم نیت خوب خود، این برنامه ها گاهی اوقات می توانند تأثیر معکوس داشته باشند.
1 پارادوکس بهره وری
برنامههای ردیابی زمان به شما کمک میکنند روز کاری خود را ساده کنید، اما وعده بهینهسازی آنها میتواند به یک حلقه زمانبر پیکربندی و نگهداری بیپایان تبدیل شود. همان ابزارهایی که برای کمک به شما در کار هوشمندانه طراحی شده اند، می توانند در نهایت بیشتر از صرفه جویی در وقت و توجه صرف کنند.
در تجربه من، Toggl Track و ابزارهای ردیابی زمان مشابه کمتر از راه حل های بهره وری هستند که اغلب تبلیغ می شود. چیزی که به عنوان تلاشی برای بهینهسازی روزهای کاری شما شروع میشود، میتواند به سرعت به یک گرداب زمانبر از پیکربندی بیپایان و تغییر متن تبدیل شود.
برای عملی نگه داشتن موارد، از Toggl Track به عنوان مثال استفاده می کنم، اما این نکات برای بسیاری از ابزارهای ردیابی زمان اعمال می شود.
2 راه اندازی یک تایم سینک است
شروع با برنامه های ردیابی زمان ممکن است ساده به نظر برسد، اما راه اندازی اولیه می تواند به طرز فریبنده ای وقت گیر باشد.
همانطور که مطمئن هستم بسیاری از کاربران Toggl Track میدانند، یکی از ویژگیهای کلیدی برنامه این است که به یاد داشته باشید قبل از شروع یک کار معمولی در طول روز، یک تایمر تنظیم کنید، و فراموش کردن آن آسان و حتی آسانتر است (برای شما واقعاً، به هر حال) به خاطر داشته باشید که پس از تعویض وظایف، ضبط را متوقف کنید.
این بلافاصله احتمال این را ایجاد می کند که بتوانم احساس کنم در بالای وظایفی هستم که Toggl قرار است به من در ساده کردن آنها کمک کند.
دسته بندی دقیق و دستی وظایف و پروژه ها در تلاش هایی مانند این هرگز برای من به خوبی ختم نمی شود. من به راحتی می توانم 20 دقیقه از یک جزئیات را در یک جزئیات در میل ذاتی خود برای دریافت “درست” از دست بدهم.
این مانع مانند تماس با اوبر است زیرا دیر به خط شروع یک مسابقه اتومبیلرانی میروم. به پارادوکس بهره وری از طریق فناوری خوش آمدید. جایی که طنز صرف ساعتها برای پیکربندی برنامهای که برای صرفهجویی در زمان طراحی شده است، با کلماتی مانند «قابل تنظیم» یا «سفارشی» بهطور ماهرانهای محو میشود.
به جای اینکه در بهینه سازی بی پایان راه اندازی غرق شوید، گاهی اوقات یک راه حل ساده تر و آنالوگ تر می تواند موثرتر باشد. من را قدیمی خطاب کنید، اما چیزی قابل تحسین در مورد سادگی لمسی و ماندگار یک فهرست کارها یا یادداشت های چسبناک وجود دارد.
عمل فیزیکی خط زدن وظایف با قلم هرگز رضایت بخش نیست، حتی در دنیای تحت سلطه دیجیتال ما. این ابزارهای قدیمی به دلایل خوبی برای بخش بهتری از یک قرن وجود داشته اند.
3 انطباق به یک کار طاقت فرسا تبدیل می شود
برنامههای ردیابی زمان اغلب به انطباق دائمی نیاز دارند، اساساً وظایف من را بعد از نیمهشب تغذیه میکنند و آنها را به ارتشی از گرملینها تبدیل میکنند که به طور تصاعدی در حال رشد هستند تا در طول یک روز پرتنش با آنها مقابله کنم.
این باعث می شود که اضطراب من شروع شود و می تواند شروع به منحرف کردن من از کار واقعی کند که باید انجام دهم. می دانید، آن احساس گناهی که از احساس گناه به خاطر از کار انداختن یک اپلیکیشن به دست می آورید… یا این فقط یک چیز “من” است؟
Toggl از شما می خواهد که دائماً از زمان خود آگاه باشید و فشار برای دقیق بودن منجر به ثبت و ویرایش مداوم در برنامه می شود. فراموش کردن ردیابی یک کار به معنای صرف زمان اضافی برای تنظیم ورودیها به صورت عطف به ماسبق است.
متوجه شدم که در مورد اینکه آیا زمانم را به درستی در Toggl ثبت کردهام یا خیر، استرس دارم، اما متوجه شدم که بیشتر از ارزشش برای رفع آن وقت تلف کردهام. بار ذهنی ردیابی هر دقیقه می تواند معکوس باشد. در این موارد، حذف تکه تکه فهرست کارهای من، کارآمدتر از پیگیری دقیق مدت زمان آنهاست.
4 هشدار می تواند معکوس باشد
یکی از بزرگترین معایب برای من هنگام استفاده از برنامه هایی مانند Toggl Track، وقفه هایی است که آنها ایجاد می کنند. برای کسی که وقتی میتواند در خلقت گم شود، شکوفا میشود، این یک قاتل عظیم بهرهوری است.
رگبار مداوم اعلانها و پاپآپها از این برنامهها میتواند بیش از آنکه فایده داشته باشد، آسیب وارد کند. به خصوص برای خلاقانی که به پنجره هایی با تمرکز بی وقفه تکیه می کنند. نیاز به جابجایی بین برنامه و وظیفه شما منجر به خستگی در تغییر متن می شود که می تواند به میزان قابل توجهی بر بهره وری شما تأثیر بگذارد.
من همچنین لحظاتی را تجربه کردهام که در آن منطقه بودم، فقط با یک اعلان Toggl منحرف شدم – به طور کامل جریان خلاقانهای را که داشتم میرفتم نابود کرد، که میتواند کاملاً خشمگین باشد.
من به این نتیجه رسیدهام که کارم را در بلوکهای متمرکز و بدون وقفه دستهبندی کنم، جایی که با دقت نسبتاً خوبی میدانم که میتوانم بدون تهدید احتمالی حواسپرتیهای مداوم وارد حالت تمرکز عمیق شوم.
در پایان، اعتماد به خود برای کارآمد ماندن ممکن است مؤثرتر از نظارت مداوم بر زمان خود با برنامهای مانند Toggl باشد، اما واقعاً به ترجیحات شخصی خلاصه میشود. در حالی که برنامه های ردیابی زمان بدون شک می توانند برای برخی مفید باشند، اما آنها یک اندازه نیستند. برای آن دسته از ما که درگیر جزئیات هستیم، این ابزارهای راحتی می توانند شما را به تمرینی برای خود خرابکاری تبدیل کنند.
من می گویم که از دادن عکس به برنامه های ردیاب زمان پشیمان نیستم، حتی اگر با رویکرد بهره وری من مطابقت نداشته باشند. دانستن آنچه که دوست ندارید، عامل مهمی در یافتن کاری است که انجام می دهید.