برای سالها، لپتاپها برای همه چیز مورد استفاده من بودند – کار، بازی، پرخوریهای نتفلیکس، جلسات نوشتن آخر شب. اما اخیراً تصمیمی گرفتم که تقریباً قدیمی به نظر میرسید: عمر لپتاپ را کنار گذاشتم و یک دسکتاپ مناسب راهاندازی کردم. این یک تجربه بوده است برخی چیزها در مورد انتقال من را شگفت زده کرد، در حالی که برخی دیگر باعث شد تعجب کنم که چرا این کار را زودتر انجام نداده بودم.
خلاصه عناوین
- وضعیت بدنی و سلامت جسمی من با یک تنظیم اختصاصی بهبود یافت
- فقدان قابلیت حمل من را مجبور کرد تا بهره وری خود را بهبود بخشم
- من متوجه شدم که چقدر قابلیت ارتقا و طول عمر را دست کم گرفته ام
- تغییر در سطوح نویز کمی طول کشید تا به آن عادت کنیم
- مدیریت کابل به یک چالش جدید شگفت انگیز تبدیل شد
- آیا تغییر به دسکتاپ ارزشش را داشت؟
برای سالها، لپتاپها برای همه چیز مورد استفاده من بودند – کار، بازی، پرخوریهای نتفلیکس، جلسات نوشتن آخر شب. اما اخیراً تصمیمی گرفتم که تقریباً قدیمی به نظر میرسید: عمر لپتاپ را کنار گذاشتم و یک دسکتاپ مناسب راهاندازی کردم. این یک تجربه بوده است برخی چیزها در مورد انتقال من را شگفت زده کرد، در حالی که برخی دیگر باعث شد تعجب کنم که چرا این کار را زودتر انجام نداده بودم.
وضعیت بدنی و سلامت جسمی من با یک تنظیم اختصاصی بهبود یافت
وقتی منحصراً از لپتاپ استفاده میکردم، فضای کاری من در هر جایی بود که میتوانستم Wi-Fi و یک سطح صاف پیدا کنم – کافهها، کاناپهها و حتی تختم. مطمئناً راحت بود، اما بدن من بهای آن را پرداخت. ساعتهایی که روی یک صفحه نمایش کوچک قوز کردهام یا گردنم را در لبه تختم خم کردهام، گردنم سفت، شانههای دردناک و کمرم را بزرگتر از آنچه که باید احساس میکردم.
تفاوت بزرگ این است که من اکنون یک فضای کاری طراحی شده که متناسب با من باشد، نه برعکس. مانیتور من در سطح چشم است، بنابراین من دائماً به پایین نگاه نمی کنم. صندلی من حمایت مناسبی از کمر را فراهم می کند، و صفحه کلید و ماوس من طوری قرار می گیرند که مچ دستم را صاف نگه دارند و بازوهایم را در یک زاویه راحت نگه دارند.
عادت های قدیمی به سختی می میرند، و من هنوز خودم را در حال خمیدن می بینم. اما داشتن یک ایستگاه کاری که با توجه به بدن من طراحی شده باشد، راحت تر ماندن و اجتناب از دردها و دردهایی که قبلاً مرا آزار می داد، بسیار آسان تر می کند.
فقدان قابلیت حمل من را مجبور کرد تا بهره وری خود را بهبود بخشم
هنگامی که رایانه شما در یک مکان قرار می گیرد، تمرکز شما نیز به همین ترتیب است. با خودم می گفتم که رفت و آمد با لپ تاپ به من «آزادی» می دهد، اما در واقعیت، بهانه ای برایم ایجاد می کرد. لپتاپم را در آشپزخانه باز میکردم و ناگهان به یاد میآورم که باید یخچال را تمیز کنم. یا آن را به اتاق نشیمن می بردم و به نوعی غرق تماشای چندین ساعت کمدی با برادرم می شدم. با یک دسکتاپ، هیچ انعطاف پذیری وسوسه انگیزی وجود ندارد. میز من تبدیل به محل کار من شد و این جدایی ذهنی بین کار و اوقات فراغت دنیایی از تفاوت را ایجاد کرد.
علاوه بر این، «گیر کردن» پشت میز من را مجبور کرد تا عادت های کاری سالم تری ایجاد کنم. شروع کردم به برنامه ریزی استراحت های منظم برای کشش یا پیاده روی سریع به جای اینکه ساعت ها روی مبل خمیده باشم. روز کاری من ساختارمندتر شد و متوجه شدم که وظایف را سریعتر انجام می دهم، زیرا دائماً در حال جابجایی یا حواس پرتی اطرافم نبودم. به نظر می رسد که محدودیت های اعمال شده توسط یک دسکتاپ در واقع می تواند تصمیم گیری شما را ساده کند و به شما کمک کند کارهای بیشتری انجام دهید.
من متوجه شدم که چقدر قابلیت ارتقا و طول عمر را دست کم گرفته ام
با یک لپ تاپ، شما تقریباً به هر مشخصاتی که می خرید قفل می شوید. اگر سازنده همه چیز را لحیم نکرده است و اگر به اندازه کافی مهارت دارید که بدون شکستن چیزی باز شود، می توانید رم را تعویض کنید یا فضای ذخیره سازی را افزایش دهید. اما در بیشتر موارد، هنگامی که یک لپتاپ شروع به نشان دادن سن خود میکند، یا از آن مراقبت میکنید یا به طور کامل آن را تعویض میکنید.
دسکتاپ ها یک بازی کاملا متفاوت هستند. اگر به عملکرد بیشتری نیاز دارید، فقط می توانید یک کارت گرافیک جدید وارد کنید. اگر فضای ذخیرهسازی شما کم است، SSD یا هارد دیسک دیگری اضافه کنید. حتی ارتقاء پردازنده یا مادربرد با کمی برنامه ریزی قابل انجام است. و بهترین بخش این است که بیشتر این ارتقاها نیازی به این ندارند که شما یک جادوگر فناوری باشید. اگر میتوانید وصل کردن یک USB را تحمل کنید، در نیمه راه رفتهاید.
تغییر در سطوح نویز کمی طول کشید تا به آن عادت کنیم
یکی از اولین چیزهایی که پس از تغییر به دسکتاپ متوجه شدم، تغییر چشمگیر سطح نویز بود. با لپتاپم، تنها صدایی که واقعاً شنیدم صدای گهگاهی هواداران بود که وارد میشد، معمولاً وقتی سی تب کروم را باز میکردم یا جرات انجام یک بازی گرافیکی را داشتم. از طرف دیگر، دسکتاپ من یک جانور کاملاً متفاوت است.
بین فنهای کیس، خنککننده پردازنده و پردازنده گرافیکی که در طول کارهای سنگینتر افزایش مییابد، یک زمزمه کم فعالیت وجود دارد که قبلاً وجود نداشت. در ابتدا، آن را به طور ملایمی منحرف کننده دیدم. خودم را در حال نگاه کردن به پرونده نگاه می کردم که انگار می خواست توجه من را جلب کند.
من آموخته ام که این سر و صدا فقط بهای پذیرش برای عملکرد بهتر نیست – این چیزی است که واقعاً می توانید مدیریت کنید. برای شروع، انتخاب مکان مناسب برای دسکتاپ مهم است. من در ابتدا مال خودم را روی میزم داشتم، درست در کنار مانیتورم، جایی که هر چرخش فن بزرگتر میشد. حرکت دادن آن روی زمین (روی یک تشک برای دور نگه داشتن آن از فرش) باعث کاهش سر و صدا شد. دور از دید، خارج از ذهن – یا در این مورد، دور از گوش.
اگر واقعاً به نویز حساس هستید، سرمایهگذاری روی قطعات و سختافزار ساکتتر را در نظر بگیرید. بازار کاملی از کیسهای رایانه شخصی «بیصدا»، فنهای کمصدا، و حتی خنککنندههای مایع وجود دارد که برای بیصدا نگه داشتن همه چیز طراحی شدهاند. من هنوز آنجا نیستم، اما خوب است که بدانم اگر صدای زمزمه به من برسد، گزینه هایی دارم.
مدیریت کابل به یک چالش جدید شگفت انگیز تبدیل شد
چیزی که هنگام تغییر از لپ تاپ به دسکتاپ پیش بینی نمی کردم این بود که هرج و مرج کابلی چقدر سریع می تواند فضای کاری شما را اشغال کند. با یک لپ تاپ، این کار ساده است—یک سیم برق، شاید یک شارژر ماوس یا تلفن، و شما آماده اید. همه چیز بهطور پیشفرض مرتب میماند، و میتوانید در عرض چند ثانیه آن را از برق جدا کرده و جابهجا کنید. اما با یک دسکتاپ، ناگهان یک مانیتور (یا دو)، یک صفحه کلید، یک ماوس، بلندگوها، یک وب کم، یک کابل اترنت، و احتمالاً یک چاپگر یا هارد دیسک خارجی وجود دارد.
اگرچه مدیریت کابلها ممکن است هیجانانگیز به نظر نرسد، یکی از آن جزئیات کوچک اما حیاتی است که میتواند تنظیمات دسکتاپ شما را تغییر دهد یا خراب کند. نکات تخصصی مدیریت کابل به شما کمک می کند تا وضعیت کابل زیر میز شما را مرتب و منظم نگه دارید.
آیا تغییر به دسکتاپ ارزشش را داشت؟
بدون شک. عملکرد بهبودیافته، مزایای ارگونومیک، و قدرت مطلق سفارشیسازی، من را متحیر کرده است که چرا زودتر این تغییر را انجام ندادم. مطمئناً، من برای راحتی کارم به هر جایی دلتنگ میشوم، اما مبادلهها ارزشش را داشتند. اگر در حصار هستید، این را میگویم: اگر کار (یا سرگرمیهای شما) عملکرد جدی را میطلبد و آماده اولویتبندی یک فضای کاری اختصاصی هستید، یک دسکتاپ میتواند دقیقاً همان چیزی باشد که نیاز دارید. فقط برای یک دوره تنظیم و شاید چند کابل اضافی آماده باشید.